7/ 206- 201 201. بدرستى كه آنانى كه پرهيز كردند از كفر چون ببسايد برسد ايشان را گرد بر آينده انديشه از جهت آن ديو چون گناه و خشم در انديشند و ياد آرند فرمان ترا پس ناگاه در حال ايشان بينايانند فتح و معصيت را. 202. آنگه كافران را ياد كرد و گفت و برادران ايشان يعنى شياطين و قرينان بد همىكشند ايشان را در گمراهى، باز پس باز نايستند يعنى ديو از وسوسه و كافر از كار بد. 203. و چون نيارى تو ايشان را مشركان به نشانى را، گويند: چرا نسازى نساختى و نبافتى آن آية را به اختيار خويش؟ بگوى تو: هراينه هراينه پىروى همىكنم [1] آنچه را كه پيغام داده شود به سوى من از پروردگار من اين قرآن بيناييهاست پيداييهاست از پروردگار شما و رهنمودنى و بخشايشى مر گروهى را كه همىگروند و باور دارند. 204. و چون خوانده شود در نماز اين نبى، پس فرا شنويد گوش داريد مر آن را و خاموش باشيد تا مگر شما بخشوده شويد. 205. و ياد كن پروردگارت را در دل خود از جهت زارى و از جهت و ترسكارى و فرود بجز بلندآوازى آواز برداشتن از گفتار بامدادان و شبانگاهها ميان ديگر و شام و مباش تو در نماز از جمله آن بىآگاهان دلبردگان. 206. بدرستى كه آنانى كه هستند نزد پروردگار تو چون فرشتگان [217] گردن كشى و بزرگ منشى نكنند از پرستش او و به پاكى ياد همىكنند او را و مرو را سجده همىكنند يعنى نماز كنند. انفال، مدنى، 75 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 8/ 3- 1 1. مىپرسند ترا از تو اى محمّد از آن خواستههاى ستانده مالهاى اولجا غنيمتها از كافران؟ بگو كه آن خواستههاى ستانده از كافران مر خداى راست و نيز پيغامبر راست پس بپرهيزيد بپرهيزيد از خداى و بسامان كنيد و در آن خيانت مكنيد يعنى آشتى افكنيد و مخالفت برداريد خداوند قيل ذات صله است ميان خويش و فرمان بريد خداى را و فرستاده او، اگر هستيد شما گروندگان. 2. هراينه بحقيقت آن گروندگان آنانىاند چون ياد كرده شود خداى، بترسد دلهاى ايشان و چون خوانده شود بر ايشان آيتهاى او بيفزايد ايشان را گرويدنى يقينى به خداى و بر پروردگار خويش كار خويش بازگذارند. 3. آنانى كه به پاى دارند نماز را و از آنچه روزى كرديم ايشان را آن را هزينه كنند. [1]. م: «پىروى همىكنم»