8/ 41- 35 35. و نبود نماز و دعاى ايشان نزد خانه كعبه مگر شوشستى شخوليدنى و دست به هم زدنى و بانگى پس بچشيد عذاب را به سبب آنچه بوديد كه نمىگرويديدى. 36. بدرستى كه آنانى كه نگرويدند، هزينه همىكنند خواستههاى خويش را تا بگردانند خلق را از راه طاعت خداى پس هراينه زود هزينه كنند آن را، باز پس باشد آن بر ايشان ارمانى دريغى، پشيمانى باز پس دست يافته شوند ايشان و آنانى كه نگرويدند يعنى آنانى كه بر كفر بماندند از آن كسانى كه [1] ... مىكردند به دوزخ گرد كرده مىشوند. 37. تا جدا كند بدان حشر خداى، پليد كافر را از پاك مؤمن و گرداند پليد را [223] برخى از آن بر برخى، پس فراهم آرد و بر هم نهد آن را همه، پس كند در آرد آن را در دوزخ. اينان ايشان زيانكارانند. 38. بگوى مر آنانى را كه نگرويدند يعنى ابو سفيان و اصحاب او: اگر باز ايستند آمرزيده شود مر ايشان را آنچه اينك گذشت در جاهليّت و اگر بازگردند از كفر و شرك پس بدرستى كه گذشت راه و نهاد پيشينيان يعنى سنتها با پيشينگان در نصرت اوليا بريشان. 39. و كارزار جنگ كنيد با ايشان تا نباشد نماند در زمين عرب شرك هيچ آشوبى و شورى و باشد اين كيش يعنى توحيد خالص همه آن مر خداى را، پس اگر باز ايستند از كفر و قتال پس بدرستى كه خداى به آنچه همىكنند بيناست. 40. پس اگر برگردند از ايمان پس بدانيد كه خداى دوست و يار و نگهدار شماست چه نيك نيكا دوستى نگهدارى خداست و چه نيك يارىگرى و بازدارنده عذاب. 41. و بدانيد كه بحقيقت آنچه غنيمت گرفتيد يعنى به جنگ از كافران بستانديد از هر چيزى پس كه مر خدا راست پنج يك آن و مر اين پيغمبر را و مر خداوند خويشى يعنى مر خويشان رسول را و مر بىپدران را از بچگان و مر درويشان را و مر راهگذرى را، اگر هستيد كه گرويديد به خداى و آنچه فرو آورديم بر بنده خويش محمد عليه السّلام روز جدايى ميان حق و باطل آن روز كه يعنى روز بدر فراهم رسيدند آن هر دو گروه مؤمنان و كافران و خداى بر هر چيزى تواناست. [1]. م: ناخوانا