9/ 80- 72 72. وعده كرد خداى گروندگان را از مردان و گروندگان را از زنان بهشتهايى كه همىرود از زير درختان آن جويهاى مى و انگبين و آب و شير جاويد جاويدان در آن و آرامگاههاى خوش در بهشتهاى باشيدنى و خشنودى اندك از خداى بزرگتر است ازين همه. [245] آنت او فيروزى است بزرگ. 73. اى پيغامبر! كوشش كن به جنگ با ناگروندگان و دورويگان و درشتى كن بر ايشان. و جاى پناه ايشان دوزخ است و چه بدا بازگشت آن دوزخ. 74. سوگند ياد كنند به خداى كه نگفتند و سوگند كه هراينه گفتند سخن كافرى ناگروندگى را و گشتند ناگروندگان پس از مسلمانئ خويش و آهنگ كردند به آنچه نرسيدند و نيافتند و هيچ كينه نداشتند مگر كه بىنياز كرد ايشان را خداى و فرستاده او از افزونئ خويش پس اگر بازآيند از عداوت و نفاق باشد آن بهتر مر ايشان را و اگر بر گردند عذاب كند ايشان را خداى عذابى دردناك در اين جهان نزديكتر و در آن جهان بازپسين و نيست مر ايشان را در زمين از هيچ دوستى و يارى نگهدارى و نه هيچ يارىگرى بازدارنده عذاب. 75. و هستند از ايشان آنى كسانى كه پيمان كرد كردند خداى را، سوگند اگر دهد ما را از افزونئ خويش هراينه صدقه دهيم و هراينه باشيم از نيكان بسامانان. 76. پس چون كه داد ايشان را از افزونئ نيكويى خويش، بخيلى كردند سفلگى كردند به آن و برگردند و ايشان روى گردانندگانند در معلوم خداى. 77. پس از پى در آورد ايشان را دورويگى در دلهاى ايشان تا آن روزى كه بينند رسند او را به شومى آنچه خلاف كردند خداى را آنچه وعده كردند كرده بودند او را و به شومى آنچه بودند كه دروغ همىگفتند. 78. ا هيچ ندانستند كه بحقيقت خداى [246] همىداند نهان ايشان را و راز آشكار ايشان را و ندانستند كه بحقيقت خداى دانا همهدان ناپيداهاست. 79. آنانى كه عيب همىكنند طعنه مىزنند افزونى دهندگان را خوش منشان را از جمله گروندگان عبد الرحمن بن عوف و عاصم بن عدى در صدقهها دادنيها به صدق و آنانى كه نمىيابند مگر كوشش خويش آنچه به رنج به دست آورده باشند پس فسوس همىكنند از به ايشان. جزاى فسوس دهد خداى از ايشان را و مر ايشان راست عذابى دردناك درين جهان. 80. آمرزش خواه مر ايشان را منافقان را يا آمرزش مخواه مر ايشان را، اگر آمرزش خواهى مر ايشان را هفتاد بار پس هرگز نيامرزد خداى مر ايشان را. آنت به سبب اين كه ايشان نگرويدند به خداى و به اين فرستاده او و خداى راه ننمايد گروه بيرون آيندگان را از فرمان.