2/ 140- 133 133. يا بوديد حاضران چون فراز آمد يعقوب را مرگ چون گفت مر پسران خويش را [24] چه پرستيد از پس من گفتند پرستيم خدايت را و خداى پدرانت را ابراهيم و اسماعيل و اسحاق خدايى يگانه و ما او را گردن نهندگانايم. 134. آنت گروهى بدرستى كه گذشت مر آن را آنچه ورزيد و مر شما را آنچه ورزيديد و نه پرسيده شويد از آنچه بودند كه مىكردند. 135. و گفتند باشيد جهودان يا ترسايان راه راست يابيد بگوى نه كه كيش ابراهيم را گشته و نبود از انبازگويان. 136. گوييد گرويديم به خداى و آنچه فرو آورده شد بر ما و آنچه فرو آورده شد به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نبيرهگان و آنچه داده شد موسى و عيسى و آنچه داده شد پيغمبران از پروردگار خويش جدايى نكنيم ميان يكى ازيشان و ما مر او را گردن نهندگان. 137. پس اگر گروند به مانند آنچه گرويديد بدان پس بدرستى كه راه راست يافتيد و اگر بر گردند پس بدرستى كه ايشان در ناسازى پس زود بسنده كند ترا از ايشان خداى و او شنواست دانا. 138. كيش خداى و كه خوبتر از خداى كيش و ما مرو را پرستندگانيم. 139. بگوى ا پيكار مىكنيد با ما در خداى و او پروردگار ما و پروردگار شما [25] و ما را كارهاى ما و مر شما را كارهاى شما و ما او را ويژه كارانيم. 140. يا همىگويند بدرستى كه ابراهيم و اسمعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندان فرزندان بودند جهودان يا ترسايان بگوى ا شما داناتر يا خداى و كه ستمكارتر از آنى كه پوشيد گواهى را نزد او از خداى و نيست خداى هرگز بىآگاه از آنچه مىكنيد.