1462/ 141- 141. آنت گروهى بدرستى كه گذشت مر آن را آنچه ورزيد و مر شما را آنچه ورزيديد و پرسيده نشويد از آنچه بودند كه مىكردند. 142. زود گويد بىخردان از مردمان چه گردانيد ايشان را از روى گاه ايشان آن كه بودند بر آن بگوى مر خداى راست خاور و باختر راه نمايد آنى را كه خواهد به راهى راست. 143. و همچنانت گردانيديم شما را گروهى را ميانه تا باشيد گواهانى بر مردمان و باشد فرستاده بر شما گواه و نگردانيديم روى گاه را آن كه بودى بر آن مگر كه دانيم آنى را كه پىروى كند فرستاده را از آنى كه گردد بر دو پاشنه خويش و بدرستى كه هست هراينه بزرگ مگر بر آنانى كه راه نمود خداى و ن [26] بود خداى كه نيست كند گروش شما را بدرستى كه خداى به مردمان هراينه مهربان بخشايشگر. 144. بدرستى كه مىبينيم گرديدن رويت در آسمان پس هراينه گردانيم ترا روى گاهى، پسندى آن را پس گردان رويت را سوى مزگت شكوهمند و هر جاى كه باشيد پس گردانيد رويهاى خويش را سوى او و بدرستى كه آنانى كه داده شدند نامه را هراينه مىدانند كه آن درست و راست از پروردگار ايشان و نيست خداى هرگز بىآگاهى از آنچه كنند. 145. و اگر ... آنانى را كه داده شدند نامه را به هر نشانى پىروى نكنند روى گاه ترا و نه تو هرگز پىروى كننده روى گاه ايشان را و نه برخى ايشان هرگز پىروى كننده روى گاه برخى و اگر پىروى كنى آرزوهاى ايشان را از پس آنچه آمد ترا از دانش بدرستى كه تو آنگاه هراينه از ستمكاران. 146. آنانى كه داديم ايشان را نامه مىشناسند او را چنانچه مىشناسند پسران خويش را و بدرستى كه گروهى ازيشان هراينه مىپوشند درست و راست را و ايشان مىدانند.