9/ 126- 120 120. نبود نسزد مر مردمان مدينه را و نه آنى آنانى كه هستند در گرد ايشان از بيابانيان چون مزينه و جهينه و اسلم و اشجع و غفار كه سپس ايستند در غزو از اين فرستاده خداى و نخواهند و بىرغبتى كنند به تنهاى خويش از تن عزيز او، آنت به سبب اينكه ايشان نرسد به ايشان هيچ تشنگى و نه هيچ رنجى و ماندگى و نه هيچ گرسنگى در راه نصرت دين خداى و نسپرند هيچ جاى سپردنى كه به خشم آرد و گرم كند مزاج ناگروندگان را و نيابند نرسند از هيچ دشمنى هيچ يافتنى كامى مگر كه [255] نوشته شد براى ايشان به آن كردارى شايسته. بدرستى كه خداى گم نكند مزد نيكوكاران را. 121. و هزينه نكنند هيچ هزينه خردى نه كوچكى و نه بزرگى و نبرّند واپس نكنند هيچ رودكده را مگر كه نوشته شد مر ايشان را تا پاداشت دهد ايشان را خداى نيكوترين خوبتر آنچه بودند كه همىكردند از كردار ايشان. 122. و نبود گروندگان كه بيرون شوند بر سبيل وجوب همهگان، پس چرا بيرون نشد از هر گروهى از ايشان تنى چند يا يكى تا دانا شوند در كار كيش اسلام و تا كه بيم كنند گروه خويش را چون كه باز آيند به سوى ايشان، تا مگر ايشان بترسند و بپرهيزند. 123. اى آنانى كه گرويدند! كارزار كنيد با آنانى كه نزديك مىباشند شما را از ناگروندگان و يابند ايشان در شما درشتيى و صلابتى و دانيد كه خداى با پرهيزكاران است به عون و نصرت. 124. و چون كه فرو آورده شد سوره كه در آن توبيخ منافقان است پس هست از ايشان آنى كسى كه مىگويد كه كدام شما افزود او را اين سوره گرويدنى تصديقى و يقينى، پس امّا آنانى گرويدند پس افزود ايشان را اين سوره گرويدنى و ايشان شادى مىكنند به اين كه قرآن فرو آمد. 125. پس امّا آنانى كه هست در دلهاى ايشان بيمارى شك و نفاق پس افزود ايشان را پليدى انكارى و كفرى به سوى پليدى ايشان و مردند و ايشان ناگروندگانند. 126. ا و هيچ نبينند كه بحقيقت ايشان آزموده مىشوند به درويشى و بيمارى و اندوه و به هر نوع بلاها در هر سالى [256] يك بار يا دو بار باز پس توبه نمىكنند باز نيايند از معصيت و نه ايشان پند پذيرند به آنچه خداى به ايشان كند؟