10/ 87- 77 77. گفت موسى: ا مىگوييد مر آن راستى را و حجت حق را چون كه آمد شما را ا جادويى است اين كه اين جادويى است؟ و پيروزى نيابند و نرهند از عذاب جادويان. 78. گفتند فرعون و فرعونيان: ا آمدى تو اى موسى ما را تا كه بگردانى ما را از آنچه يافتيم [270] بر آن پدران خويش را از دين و باشد شما دو را بزرگوارى در اين زمين مصر؟ و نيستيم ما شما دو را هرگز باوردارندگان. 79. و گفت فرعون آريد آييد مرا به هر جادويى دانا. 80. پس چون كه آمدند جادوان گفت مر ايشان را موسى: بيندازيد [1] آنچه را كه شما اندازندگانيد. 81. پس چون كه انداختند، گفت موسى: آنچه آمديد آورديد به آن آن را جادويى است، بدرستى كه خداى هراينه زودا كه نيست كند او را. بدرستى كه خداى بسامان نكند كار تبهكاران را. 82. و درست كند خداى راستى را به سخنهاى حجّتهاى خويش و اگرچه دشوار دارند گنهكاران و ناخواهان. 83. پس باور نداشت نداشتند مر موسى را مگر فرزندانى از گروه او موسى يا فرعون بر ترسى بيمى از فرعون و بزرگان ايشان كه آزمون كند عذاب كند ايشان را فرعون. و بدرستى كه فرعون هراينه برترى جوينده است در زمين، و بدرستى كه او هراينه هست از جمله اندازه گذرندگان بندهايى است دعوى خدايى مىكند. 84. و گفت موسى اى گروه من! اگر هستيد كه گرويديد به خداى، پس برو كار بازگذاريد اگر هستيد گردن نهندگان. 85. پس گفتند قوم موسى: بر خداى كار بازگذاشتيم، اى پروردگار ما! مگردان ما را آزمونى موضع عذاب مر اين گروه را ستمكاران. 86. و برهان ما را به بخشايشت از اين گروه ناگروندگان. 87. و پيغام فرستاديم به سوى موسى و برادر او [271] كه سازيد شما هر دو مر گروه خويش را در شهر مصر خانهها و گردانيد خانههاى خويش را جاى نماز به وى روى آور و به پاى داريد نماز را اى موسى، و مژده ده اى محمّد گروندگان را به نصرت چنانكه ايشان را داديم. [1]. م: «بيندازند»