10/ 97- 88 88. و گفت موسى: پروردگار ما! بدرستى كه تو دادى فرعون را و بزرگان گروه او را آرايشى دنيا و خواستههاى در اين زندگانى فروتر، اى پروردگار ما! گذاشته ايشان را تا كه گمراه كنند خلق را از راه تو. اى پروردگار ما! ناپديد كن مسخ كن بر خواستههاى ايشان و بند مهر نه بر دلهاى ايشان پس نگروند تا كه بينند عذاب را دردناك. 89. گفت خداى: هراينه پاسخ داده شد و مستجاب خواندن شما دعاى موسى و آمين هارون، پس راست بايستيد و پىروى مكنيد راه آنانى را كه ندانند وعده ما را. 90. و بگذرانيديم به پسران فرزندان يعقوب بر از دريا، پس از پى در آمد ايشان را فرعون و سپاههاى او به ستم ستم جويى و درگذشتن از اندازه تا چون كه دريافت رسيد او را فرو شدن به آب غرقاب. گفت فرعون: گرويدم كه شأن او نه هيچ خدايى مگر آنى كه گرويد گرويدند به او پسران فرزندان يعقوب و من از جمله گردن نهندگانم. 91. ا اكنون ... كردى و هراينه نافرمانى كردى پيش ازين و بودى از جمله تباهكاران؟ 92. پس امروز برهانيم ترا بالا اندازيم ترا بر زمين و قيل بر سر آب به تن تو بىروح يا درع تو تا كه باشى مر آنان را كه هستند از پس تو نشانى و عبرتى. و بدرستى كه بسيارى از مردمان از نشانهاى ما [272] هراينه بىآگاهانند. 93. و بدرستى كه ساختيم در مصر براى پسران فرزندان يعقوب را جايگاه ساخته نيك بىترس دشمن و روزى داديم ايشان را از پاكها و خوشها، پس نكردند ناسازى تا كه آمد ايشان را دانش. بدرستى كه پروردگارت گذارد ميان ايشان روز رستخيز در آنچه بودند در آن كه ناسازى مىكردند. 94. پس اگر باشى محمّد در گمانى از آنچه فرو آورديم به سوى تو، پس بپرس آنانى را كه مىخوانند چون عبد الرحمن بن سلام و تميم دارى و سلمان فارسى و غيرهم نامه را از پيش تو. هراينه آمد ترا راستى قرآن از پروردگارت پس مباش از جمله گمان داران بر خويشتن. 95. و مباش از جمله آنانى كه به دروغ داشتند به نشانهاى حجّتها خداى پس باشى از جمله زيانكاران. 96. بدرستى كه آنانى كه سزا شد واجب گشت بر ايشان سخن و عيد پروردگارت نمىگروند. 97. و اگر چه آيد ايشان را هر نشانى تا كه بينند عذاب را دردناك.