11/ 61- 53 53. گفتند: اى هود! نيامدى نياوردى ما را هيچ حجّتى به روشنى تا مسلمان شويم و نيستيم ما دست بازدارندگان خدايان خويش از گفتارت و نيستيم ما مر ترا هرگز گروندگان باور دارندگان. 54. نمىگوييم مگر كه رسانيد ترا برخى از خدايان ما به بدى ديوانگى كه مىگويى كه خدا يكى است. گفت: بدرستى كه من گواه مىكنم خداى را و نيز گواه شويد شما كه من بيزارم از آنچه انباز همىگوييد. 55. از فرود او پس بسگاليد مرا همه همهگنان بدانچه توانيد باز پس مپاييد مهلت مدهيد مرا. 56. بدرستى كه من كار بازگذاشتم بر خداى پروردگار من و پروردگار شما، نيست از هيچ جنبنده مگر او گيرنده است يعنى قادر است بر وى به موى پيشانى آن. بدرستى كه پروردگار من هست بر راهى راست. 57. پس اگر برگرديد پس هراينه رسانيدم شما را آنچه را كه فرستاده شدم به آن به سوى شما و سپس بيارد از پى درآرد پروردگار من گروهى را جز شما و گزند نكنيد او را هيچ چيزى. بدرستى كه پروردگار من بر هر چيزى نگهبان است. 58. و چون كه آمد فرمان ما برهانيديم هود را و آنانى را كه گرويدند با او به بخشايشى از ما و برهانيديم ايشان را از عذابى درشت يعنى سخت. 59. و آنت عاد قوم هود انكار كردند به نشانهاى [284] پروردگار خويش و بىفرمانى كردند پيغمبران او را و پىروى كردند فرمان هر گردن كشى را ستيزهكارى. 60. و از پى درآورده شد ايشان در اين جهان نزديكتر نفرينى و نيز در روز رستخيز. آگاه باشيد! بدرستى كه قبيله عاد نگرويدند كافر شدند پروردگار خويش را. آگاه باشيد دورى باد مر قبيله عاد را گروه هود. 61. و فرستاد به سوى ثمود برادر ايشان را صالح را، گفت صالح: اى گروه من! بپرستيد خداى را كه نيست مر شما را هيچ از خدايى معبودى جز وى. او آفريد شما را از زمين و عمر، زندگانى داد شما را در آن، پس آمرزش خواهيد ازو باز پس بازگرديد به سوى او. بدرستى كه پروردگار من نزديك است به لطف و رحمت پاسخ كننده خوانندگان [1]. [1]. م: «خوانندك»