11/ 115- 103 104. و واپس نداريم آن را مگر از براى زمان زدى شمرده. 105. روزى كه آيد سخن نكند تنى مگر به دستورى او، پس ازيشان است بدبختى و نيك بختى. 106. پس بر هر تقدير آنانى كه بدبخت شدند پس در آتش مر ايشان راست در آن بانگى و خروشى. 107. جاويدان در آن تا به جاى ماند آسمانها [291] و زمين مگر آنكه خواست پروردگار تو. بدرستى كه پروردگار تو كننده است مر آنچه را كه خواهد. 108. و بر هر تقدير آنانى كه نيك بخت شدند پس در بهشت، جاويدان در آن تا بر جاى ماند آسمانها و زمين مگر آنكه خواست پروردگار تو بخششى نابريده. 109. پس مباش در گمانى از آنچه همىپرستد اينان نمىپرستد مگر همچنان كه همىپرستيد پدران ايشان از پيش و بدرستى كه ما هراينه دهندگانيم ايشان را بهره ايشان ناكاسته. 110. و هراينه داديم موسى را آن نامه نوشته پس ناسازى كرده شد در آن. و اگر نه سخنى پيش رفت از پروردگارت، هراينه گذارده شدى در ميان ايشان و بدرستى كه ايشان هراينه در گمانى ازو به گمان آرنده. 111. و بدرستى كه هر تنى هراينه سوگند كه تمام دهد ايشان را پروردگار تو كردارهاى ايشان را. بدرستى كه او به آنچه همىكنند آگاه است. 112. پس راست بايست چنانكه فرموده شده و آنى كه بازگشت با تو و در مگذريد از اندازه بدرستى كه او به آنچه مىكنيد بيناست. 113. و مچسبيد سوى آنانى كه ستم كردند پس كه ببسايد شما را آتش و نه شما را از فرود خداى از دوستانى، باز پس نه يارى داده شويد. 114. و به پاى دار [292] نماز را دو كناره روز و پارههاى از شب، بدرستى كه نيكوييها ببرند بديها را. آنت پندى است مر پند گيرندگان را. 115. و شكيبا باش از آنكه خداى تباه نكند مزد نيكوكاران را.