12/ 111- 109 109. و نفرستاديم از پيشت مگر مردانى پيغام كرده شود به ايشان از مردمان دهها، ا پس نرفتند در زمين پس نگرند چگونه بود سر انجام آنانى كه از پيش ايشان؟ [310] و هراينه سراى آن جهان بهتر است مر آنانى را كه پرهيزيدند. ا پس خرد نداريد؟ 110. تا چون نوميد شد پيغامبران و گمان بردند كه ايشان هراينه دروغ گفته شد، آمد ايشان را يارى ما، پس رهانيده شد آنى كه خواهيم. و بازگردانده نشود عذاب ما از گروه گناهكاران. 111. هراينه بود در قصه ايشان اندازه گرفتنى مر خداوندان خردها را. نبود سخنى كه ساخته شود و ليكن باور داشتن آنى كه پيش آن و پيدا كردن هر چيزى و راه نمودنى و بخشايشى مر گروهى را كه گروند. رعد، مدنى، 43 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 13/ 3- 1 1. منم خداى مىبينم مىدانم انا اللّه اعلم و ارى آنت آيتهاى نامه. و آن كه فرستاده شد به تو از پروردگارت درست است و راست و ليكن بيشتر مردمان نمىگروند. 2. خداى آنى است كه برداشت آسمانها را به بىستونى، مىبينيد آن را باز پس قصد كرد بر آفريدن عرش و رام كرد آفتاب را و ماه را [311] هر يكى همىرود تا هنگام زدى نام برده. همى سازد كار را پديد همىكند نشانها را تا مگر شما به رسيدن پروردگار خويش بىگمان شويد [1]. 3. و او آنى كه كشيد زمين را و كرد در آن بيخاوران و جويها و از همه ميوهها كرد در آن دو گونه دو، مىپوشد شب را به روز. بدرستى كه در آنت است هراينه نشانها مر گروهى را كه درانديشند. [1]. م: «بىگمان شوند»