17/ 31- 19 19. و هر كه خواهد آن جهان را و كوشد براى آن كوشش آن و او گرونده است پس اينان باشد كوشش آن سپاس داشته شده. 20. هر يكى را افزونى دهيم و يارى اينان را و اينان را از بخشش پروردگار تو و نبود بخشش پروردگارت بازداشته شده. 21. بنگر! كه چگونه افزونى داديم برخى از ايشان را بر برخى و هراينه آن جهان بزرگتر است پايهگاهها و بزرگتر است افزون دادنى. 22. مگردان با خداى خدايى ديگر پس بنشينى نكوهيده فروگذاشته. 23. و فرمود پروردگارت كه مپرستيد مگر او را و به مادر و پدر نيكويى كردن. اگر برسد هراينه نزد تو پيرى را يكى از ايشان دو يا هر دوى ايشان دو پس مگو مر ايشان دو را اف تف و بانگ بر مزن ايشان دو را و بگوى مر آن دو را گفتارى نيكو. 24. و فرود آر براى ايشان دو پرّ فروتنى را از بخشايش و بگوى، اى پروردگار! ببخشاى ايشان را چنانكه بپروردند مرا خورد. 25. پروردگار شما داناتر است به آنچه در تنهاى شما اگر باشيد شايستگان [356] پس بدرستى كه او هست مر بازآيندگان را آمرزگار. 26. و بده خداوند خويشى را سزا و بهره او را و درويش و راهگذرى را و پراكنده مكن پراكنده كردنى. 27. بدرستى كه پراكنده كنندگان هست برادران ديوان و هست ديو مر خداى خويش را ناسپاس. 28. و اگر روى گردانى هراينه از ايشان جستن بخشايشى از پروردگارت كه اميد دارى آن را، پس بگو مر ايشان را گفتارى آسان. 29. و مكن دستت را بسته به گردنت و مگستران آن را همه گسترانيدنى پس نشينى نكوهيده پشيمان شده. 30. بدرستى كه پروردگارت مىگستراند روزى را مر آن را كه خواهد و تنگ مىكند، بدرستى كه او بود و هست به بندگان خويش آگاه بينا. 31. و مكشيد فرزندان خود را [از] بيم درويشى، ما روزى مىدهيم ايشان را و شما را بدرستى كه كشتن ايشان هست گناهى بزرگ.