17/ 43- 32 32. و نزديك مشويد پليدكارى را بدرستى كه آن هست كار زشت و بدا راهى. 33. و مكشيد تن را آنى كه بازداشت خداى مگر به سزاوارى و هر كه كشته شود ستم كرده شده پس هراينه گردانيديم مر خويش را دستى پس در مگذردا از اندازه در كشتن، بدرستى كه هست [357] يارى داده. 34. و نزديك مشويد خواسته بىپدر را مگر به آنى كه آن نيكوتر است تا كه رسد نيروى خويش و به سر بريد به پيمان، بدرستى كه پيمان هست پرسيده شده. 35. و تمام دهيد پيمانه را چون كه پيماييد و بسنجيد به ترازو راست، آنت بهتر است و نيكوتر سر انجام. 36. و از پى مرو آنچه را كه نيست مر ترا به آن دانشى، بدرستى كه شنوايى و بينايى و دل، همه اينان هست ازو پرسيده. 37. و مرو در زمين شادان بدرستى كه تو هرگز ندرّى زمين را و هرگز نرسى كوهها را درازى. 38. همه آنت هست بزه نزد پروردگارت ناخوش. 39. آنت از آنچه پيغام كرد به تو پروردگارت از سخن استوار و مگردان با خداى خدايى ديگر پس انداخته شوى در دوزخ نكوهيده دور كرده. 40. ا پس برگزيد شما را پروردگار شما به پسران و فرا گرفت از فرشتگان مادهگان؟ بدرستى كه شما هراينه مىگوييد گفتارى بزرگ. 41. و هراينه گردانيديم در اين نبى تا پند گيرند و نمىافزايد ايشان را مگر رميدنى. [358] 42. بگوى، اگر بودى با او خدايانى چنانكه مىگوييد، آنگاه هراينه جستندى به خداوند عرش راهى. 43. پاكئ او و برتر از آنچه مىگويند برترى بزرگ.