1972/ 193- 193. و كشش كنيد با ايشان تا نباشد آزمايشى و باشد كيش مر خدا را پس اگر باز ايستند پس نه گذشتنى مگر بر ستمكاران. 194. ماه شكوهمند به ماه شكوهمند و حرمتها برابر پس هر كسى كه درگذرد از اندازه بر شما پس درگذريد برو به مانند آنچه در گذشت بر شما پس و ترسيد از خداى و دانيد كه خداى با ترسكاران. 195. [و] هزينه كنيد در راه [36] خداى و ميندازيد هرگز دستهاى خويش را به نيست شدن و نيكويى كنيد بدرستى كه خداى دوست مىدارد نيكوكاران را. 196. و به پايان رسانيد حج را و عمره را براى خداى پس اگر واداشته شويد پس آنچه آسان [1] شد از قربانى و مستريد سرهاى خويش را تا رسد قربانى به جاى فرو آمدن خويش پس هر كه باشد از شما بيمار يا با او رنجى از سر او، پس برابرئ از روزه يا دادنئ يا قربانئ پس چون بىترس شويد پس هر كه برخوردارى گيرد به عمره يا حج پس آنچه آسان شد از قربان پس هر كه نيابد پس روزه سه روزها در حج و هفت چون بازگرديد آنت ده بىكم و كاست آنت مر آنى را كه نباشد كسان او فراز آيندگان مزگت شكوهمند و ترسيد از خداى و دانيد كه خداى سخت شكنجه است. 197. حج ماهها دانسته شدگان پس هر كه اندازه كرد در آن حج را پس نه بيهوده و نه بىفرمانىاى و نه پيكارى در حج و هر آنچه كنيد از نيكى داند آن را خداى و توشه برگيريد پس بدرستى كه بهترين توشه پرهيزكارى و پرهيزيد اى خداوندان خردها. [1]. م: «رسان»