2/ 207- 198 198. نيست بر شما [37] گناهى كه جوييد افزونئ از پروردگار شما پس چون بازگرديد از عرفات پس ياد كنيد خداى را نزد مزدلفه و ياد كنيد او را چنانكه راه نمود شما را و بدرستى كه بودند از پيش آن هراينه از گمراهان. 199. باز پس بازگرديد از آنجا كه بازگشت مردمان و آمرزش خواهيد از خداى بدرستى كه خداى آمرزگار است بخشايشگر. 200. پس چون گذاريد كارهاى حجّ خويش را پس ياد كنيد خداى را همچو ياد كردن شما پدران خويش را يا سختر ياد. پس از مردمان آن كه گويد پروردگار ما ده ما را در اين جهان و نيست او را در آن سراى از بهره. 201. و از ايشان آن كه مىگويد: پروردگار ما ده ما را در اين سرا نيكئ و در آن سرا نيكئ و نگاه دار ما را از عذاب آتش. 202. اينان ايشان را بهره از آنچه ورزيدند و خداى زود شمار. 203. و ياد كنيد خداى را در روزهاى شماردگان پس هر كه شتابد در دو روز پس نه گناهى برو و هر كه پس ايستد پس نه گناهى برو مر آن را كه پرهيزد و ترسيد از خداى و دانيد كه شما به او گرد كرده شويد. [38] 204. و از مردمان آنى كه به شگفت آرد ترا گفتار او درين زندگانى نزديكتر و گواه گيرد خداى بر آنچه در دل او و او سخت پيكار. 205. و چون برگردد شتابد در زمين تا تباهى كند در آن و نيست كند كشت را و نژاد را و خداى دوست نمىدارد تباهى را. 206. و چون گفته شود او را بترس از خداى گيرد او را بزرگى با بزه پس بس او دوزخ و هراينه بدا بستر. 207. و از مردمان آن كه باز خرد خويشتن [را] جستن خشنودئ خداى و خداى مهربان به بندگان.