2/ 214- 208 208. اى آنانى كه گرويديد درآييد در آشتى همه و پىروى مكنيد گامهاى ديو بدرستى كه او مر شما را دشمنى پيدا. 209. پس بلغزيد از پس آنچه آمد شما را روشنان پس دانيد كه خداى بىهمتا درستكار و راستداور. 210. هيچ چشم مىدارند مگر كه آيد ايشان را خداى در سايبانها از ابر و فرشتگان و گزارده شد كار و به خداى باز گردانده شود كارى. 211. پرس پسران يعقوب را چند داديم ايشان را از نشانى روشن و هر كه گرداند نيكوداشت خداى را از پس [39] آنچه آمد او را پس بدرستى كه خداى سخت عقوبت. 212. آراسته شد مر آنانى را كه نگرويدند اين زندگانى نزديكتر و فسوس مىدارند از آنانى كه گرويدند و آنانى كه پرهيزند زبر [1] ايشان روز رستخيز و خداى روزى دهد آنى را كه خواهد به بىشمار. 213. بود مردمان گروهى يكى پس فرستاد خداى پيغامبران را مژده دهندگان و بيم كنندگان و فرو آورد با ايشان نامه به درست و سزا تا داورى كند ميان مردمان در آنچه ناسازى كردند در آن و ناسازى نكرد در آن مگر آنانى كه داده شدند آن را از پس آنچه آمد ايشان را روشنان جستنى ميان ايشان پس راه نمود خداى آنانى را كه گرويدند مر آنچه را كه ناسازى كردند در آن از درست و راست به فرمان خود و خداى نمايد آن را كه خواهد به راهى راست. 214. يا پنداشتيد كه درآييد به بهشت و هنوز نيامد شما را داستان آنانى كه گذشتند از پيش شما رسيد ايشان را سختى و گزند و لرزانيده شدند تا گويد آن فرستاده و آنانى كه گرويدند با او كى يارى خداى بدانيد كه يارى خداى نزديك. [1]. م: «زير»