2/ 219- 215 215. مىپرسند ترا [40] چه چيز را هزينه كنند بگوى آنچه هزينه كنيد از خواسته پس پدر و مادر را و خويشان را و بىپدران را و درويشان را و پسر راه را و هر آنچه كنيد از نيكى پس بدرستى كه خداى به آن دانا. 216. نوشته شد بر شما كشش و او دشوار مر شما را و شايد كه دشوار داريد [1] چيزى و آن به شما را و شايد كه دوست داريد چيزى و آن بد شما را و خداى داند و شما ندانيد. 217. مىپرسند ترا از ماه شكوهمند كشش كردن در آن. بگوى كشش كردن در آن بزرگ است و گردانيدن از راه خداى و ناگرويدن بدان و مزگت شكوهمند و بيرون آوردن كسان آن از آن بزرگتر نزد خداى و آزمايش بزرگتر از كشتن و هميشه كشش مىكنند با شما تا بازگردانند شما را از كيش شما اگر توانند و هر كه بازگردد از شما از كيش خويش پس ميرد و او ناگرونده پس اينان تباه شد كارهاى ايشان در اين سرا و در آن سرا و اينان خداوندان آتش ايشان در آن جاويدان. 218. بدرستى كه آنانى كه گرويدند و آنانى كه خان و مان گذاشتند [41] و كوشيدند در راه خداى اينان اميد مىدارند بخشايش خداى را و خداى آمرزگار است بخشاينده. 219. مىپرسند ترا از مى و قمار بگوى در آن دو بزه بزرگ و سودمنديها مردمان را و بزه آن دو بزرگتر از سود آن دو و مىپرسند ترا چه چيز را هزينه كنند بگوى آسان همچنانت پيدا كند خداى شما را نشانها تا مگر شما در انديشيد. [1]. م: «دشوار ديد»