19/ 65- 54 54. و ياد كن در نبى پسر ابراهيم را، كه او بود راست وعده و بود فرستاده پيغمبرى. 55. و بودى فرمودى كسان خويش را به نماز و پاكى و بود نزديك پروردگار خويش پسنديده. 56. و ياد كن در نبى ادريس را، اخ نوح، كه او بود پيوسته راست گوى پيغمبرى. [389] 57. و برداشتيم او را جايگاهى بلند. 58. اينان از زكريا [1] تا ادريس، آنانى كه نيكويى كرد خداى بر ايشان از پيغمبران از فرزندان آدم يعنى ادريس، و از آنها كه برداشتيم با نوح در كشتى و از فرزندان ابراهيم يعنى اسمعيل و يعقوب يعنى موسى و هارون و زكريا و يحيى و عيسى و از آنها كه راه نموديم و برگزيديم ايشان را بر خلق، چون برخوانند بر ايشان آيتها خداى مهربان بر روى افتند سجدهكنان و گريان. 59. پس از پى درآمد از پس ايشان گروه بد، از دست بدادند نماز را يعنى از وقت خويش همىببرند و پىروى كردند آرزوها را پس زودا كه بينند زيانكارى بزرگ در دنيا و آخرت. 60. مگر آنكه باز آمد به خداى از گناه و گرويد و كرد كردار شايسته، پس اينان درآيند در بهشت و ستم نكنند بر ايشان هيچ چيز را. 61. بهشتهاى باشيدنى آنى كه وعده كرد خداى مهربان بندگان خويش را به ناديده كه باشد و هست وعده او آمده به جاى آمده و تمام كرده بىخلفى. 62. نشنوند در آن سخن نابكار مگر درودى و آفرينى يعنى سلام بر يكديگر و سلام فرشتگان بريشان و ايشان راست روزى ايشان در آن بامداد و شبانگاه. 63. آنت آن بهشت آن كه ميراث دهيم از بندگان خويش آن را كه باشد پرهيزكار. 64. و نه فرو آييم مگر به فرمان پروردگار تو، او راست آنچه اندر پيش ماست از امر آخرت و آنچه پس ماست از امر دنيا و آنچه ميانه است و نبود پروردگار تو فراموش كار. 65. خداوند آسمانها [390] و زمين و آنچه ميان هر دو، پس بپرست او را و شكيبا مىباش مر پرستش او را، هيچ دانى مر او را همنامى و همتايى؟ [1]. م: «زكريا»