20/ 62- 47 47. پس بياييد او را پس گوييد ما دو فرستادگان پروردگار توايم، پس بفرست با ما پسران يعقوب را و مرنجان ايشان را بدرستى كه آوردهايم به تو نشانى و حجتى يعنى عصا و يد بيضا آن روز كه عرضه كردند از پروردگار تو، و درود باد بر آن كسى كه پىروى كرد راه راست را يعنى اسلام آورد. 48. ما وحى كرده شد به سوى ما كه عذاب بر آن كس است كه دروغ گوى داشت و برگشت. 49. گفت فرعون: پس كيست پروردگار شما اى موسى؟ 50. گفت موسى: پروردگار ما آن است كه بداد هر چيزى را آفرينش خود را پس راه نمود به الهام تصرّفها. 51. گفت فرعون: پس چيست حال گروهان پيشين؟ 52. گفت موسى: دانش آن نزد خداى من است در نوشته كه غلط نكند پروردگار من و فراموش نكند. 53. آنى كه گردانيد براى شما زمين را بسترى و پديد كرد براى شما در آن راهها و فرو آورد از آسمان آبى را پس بيرون آورديم به آن گوناگون از گياه پراكنده مختلف اندر لون و طعم و منفعت. 54. بخوريد و بچرانيد چهارپايان خويش را هراينه در اين است نشانهاى مر خداوندان خردها را. 55. از آن آفريديم شما را يعنى اصل شما را و در آن باز بريم شما را و از آن بيرون آريم شما را بارى ديگر يعنى روز قيامت. 56. و هراينه نموديم او را نشانها و حجتهاى خود را همه آن پس دروغگوى داشت و سرباز زد از گرويدن. [397] 57. گفت: ا آمدى ما را تا بيرون كنى ما را از زمين ما يعنى زمين مصر به جادويى خويش اى موسى؟ 58. پس هراينه بياييم ترا به جادويى مانند آن پس گردان در ميان ما و در ميان خودت هنگامى كه خلاف نكنيم آن را ما و نه تو جايى راست و هموار جز ازين. 59. گفت موسى: وعدهگاه شما روز آرايش است يعنى روز عاشورا و آن وقت كه گرد آرند آدميان را چاشتگاه. 60. پس برگشت فرعون پس فراهم آورد بدسگالى خويش را يعنى جادوان را باز آمد آن ميعاد. 61. گفت ايشان را موسى: واى شما! مسازيد بر خداى دروغى پس نيست كند شما را به عذابى! و هراينه نوميد گشت كه دروغ ساخت. 62. پس واكشيدند كار خويش را در ميان خويش و پنهان كردند آن راز را.