responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 271


20/ 117- 101
101. جاويدان درو و بدا كه و بد بود مر ايشان را در روز رستخيز جهت بار.
102. آن روز كه دردمند در صور و گرد آريم گناه‌كاران را آن روز كبود چشمان و قيل كوران.
103. راز مى‌گويند با يكديگر در ميان خويش، كه نكرديد درنگ اندر دنيا مگر ده شب.
104. ما داناتريم به آنچه مى‌گويند آنگاه كه گويد بهتر ايشان به راه، كه نكرديد درنگ مگر يك روز.
105. آنگاه گفت: و پرسند ترا يا محمد از كوهها، پس بگو، به باد بردهد آن را تا با زمين راست گردد پروردگار من به بادبردادنى.
106. پس گذاردا آن را بيابانى هموار و نسو كه هيچ نباتى اندر آن نه.
107. نبينى در آن هيچ كژئ و نه هيچ بلندى ديرى.
108. آن روز پى‌روى كنند آن خواننده را كه ايشان را خواند به موقف قيامت و آن اسرافيل باشد كه اندر صور دمد هيچ كژى نيست مر او را اندر آن دعاى او يعنى صدق و حقيقت بود و خلق را از آن هيچ عدول نبود و آرامد بانگها و آوازها مر خداى مهربان را پس نشنوى مگر آوازى نرم و اندك.
109. آن روز سود ندارد خواهش كردن مگر آنكس را كه دستورى دهد مرو را خداى مهربان و بپسندد مرو را به گفتار يعنى به توحيد و ايمان.
110. داند آنچه در پيش ايشان است و آنچه در پس ايشان است و فرا نرسند به او به دانش.
111. و فروتنى كرد و رام شد رويها مر آن زنده را خداى را پاينده و هراينه [403] نوميد شد آنكس كه برداشت بيدادى را شرك را.
112. و هر كه كند از كارهاى شايسته و او گرويده است پس نترسد از هيچ ستمى و نه از هيچ شكستى يعنى ثواب او بدهند و گناه ديگر كس برو ننهند.
113. و همچنان فرو فرستاديم او را نبى تازى و پديد كرديم درو از بيم و تهديد مخالفان و كافران را تا مگر ايشان بپرهيزند يا نو گرداند ايشان را پندى و يادكردى.
114. بزرگوارا خدا پادشاه سزا به خدايى. و مشتاب به خواندن از پيش آنكه بپردازند گذارده شود از رسانيدن به تو پيغام آن و بگو، اى پروردگار من! بيفزاى مرا دانشى و فهمى قرآن را و حفظ قرآن.
115. آنگاه گفت: و هراينه پيمان كرديم با آدم از پيش، پس فراموش كرد عهد ما را و نيافتيم مرو را درست و استوار ثباتى و صبرى بر آن كه او را فرموديم.
116. و ياد كن آنگاه كه گفتيم در نگاه داشتن فرمان مر فرشتگان را كه سجده كنيد مر آدم را، پس سجده كردند مگر ابليس جز آن نوميد كه سر باز زد از فرمان.
117. پس گفتيم: اى آدم! بدرستى كه اين دشمنى است مر ترا و جفت ترا يعنى حوّا را پس بيرون مكندا شما را از بهشت پس رنجور گردى و عيش تو از كسب دست تو بود.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست