22/ 64- 53 53. تا كند آنچه در افكند ديو [427] شورى سبب فتنه مر آن كسانى را كه در دلهاى ايشان است بيمارئ يعنى شك باشد و آن سخت شونده دلهاى ايشان و بدرستى كه ستمكاران هراينه در دشمنىاند دور از حق. 54. و تا بداند آنانى كه داده شدند دانش را از مؤمنان كه آنچه خداى ثابت كرد از آيات كه او درست و راست است از پروردگار تو، پس بگروند به او پس آرام گيرد مرو را دلهاى ايشان. و بدرستى كه خداى هراينه راهنماى آنانى كه گرويدند به سوى راه راست. 55. و همواره و هميشه باشد آنانى نگرويدند در گمانى ازو تا بيايد ايشان را رستخيز ناگاه، يا بيايد ايشان را عذاب روزى بىشب بىنفع و نيست كننده. 56. پادشاهى آن روز مر خداى راست، داورى كند در ميان ايشان، پس آنانى كه گرويدند و كردند كردارهاى نيك، در بهشتهاى پر نعمت باشند. 57. و آنانى كه نگرويدند و به دروغ داشتند حجتهاى ما را نشانهاى ما را، پس اينان مر ايشان راست عذابى شكنجه خوار كننده. 58. و آنانى كه هجرت كردند كوچ كردند در راه خداى، باز پس كشته شدند يا خود مردند اندر طاعت، هراينه روزى دهد ايشان را خداى روزى نيكو اندر بهشت و بدرستى كه خداى هراينه او بهترين روزى دهندگان است. 59. هراينه در آرد ايشان را جاى درآوردنى كه بپسندند آن را. و بدرستى كه خداى هراينه داناست به كردار ايشان بردبار تأخير كند به عقوبت. 60. آنت كه ياد كرديم و هر كه عقوبت كند و مكافات كند به مانند آنچه آن كه ياد كرديم پيش ازين [428] عقوبت كرده شد به آن، بازپس افزونى جسته شد برو، هراينه يارى دهد او را خداى بدرستى كه خداى هراينه درگذارنده است آمرزگار. 61. آنت به اينكه خداى همىدرآرد شب را در روز و درآرد روز را در شب و اينكه خداى شنواست به گفتار ايشان بينا به كردار ايشان. 62. آنت به اينكه خداى او هست بىفنا است سزاست به خدايى و اينكه آنچه مىخوانند از فرود او، او ناچيز و ناراست است و اينكه خداى او بلند است بىنهايت بزرگوار بىهمتا. 63. ا نه هيچ ديدى كه خداى فرو فرستاد از آسمان آبى را يعنى باران پس مىشود بدان آب زمين سبز؟ بدرستى كه خداى باريك كار است باريكبين است آگاه به حال بندگان سر و علانيت داند. 64. مرو را آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و بدرستى كه خداى هراينه او بىنياز است او را به كسى حاجت نه ستوده هيچ از صفات نقص برو روا نه.