23/ 71- 53 53. پس ببرّيدند ترسايان و جهودان پاره پاره كردند كار خويش را در ميان خويش يعنى اختلاف افتاد در ميان ايشان نبشتهها يعنى كتابها ساختند هر گروهى به آنچه نزد ايشان است شادانند. 54. پس بگذار يا محمّد ايشان را در آن پوشش ايشان نادانى ايشان غلبه كفر ايشان تا هنگامى عذاب يعنى تا اجل [آن]. 55. ا مىپندارند كه آنچه مىافزاييم ايشان را به آن از خواسته و پسران. 56. همىشتابيم براى ايشان در نيكيها و زيادتى كه همىدهيم؟ نه كه نمىدانند. 57. هراينه آنانى كه ايشان از بيم پروردگار خويش ترسانند ترسندگان. 58. و آنانى ايشان به نشانهاى پروردگار خويش همىگروند. 59. و آنانى كه ايشان به پروردگار خويش انباز نيارند. 60. و آنانى مىدهند آنچه دادند كردند و حال اينكه دلهاى ايشان ترسكار ... به سوى پروردگار خويش بازگردندگانند. 61. اينان همىشتابند در نيكيها و ايشان مر آن را پيشى گيرندگانند. 62. و در نخواهيم و رنج نفرماييم از هيچ تنى مگر اندازه توانايى او را از طاعت و نزد ماست نبشته يعنى لوح محفوظ كه همىسخن گويد به راست و ايشان ستم كرده نشوند. 63. نه كه دلهاى ايشان [437] در پوششى است غلبه غفلت از اين قرآن و مر ايشان راست كردارها از معاصى از فرود آن جز آن يعنى حرص دنيا كه ايشان براى آن مر آن را كنندگانند. 64. تا چون گيريم توانگران و مهتران دنه گرفتگان ايشان را به عذاب يعنى به شمشير روز بدر ناگاه اندر آن حال ايشان مىزارند و جزع همىكنند. 65. زارى مكنيد امروز كه هراينه شما از ما يارى داده نشويد و جزع شما سود ندارد. 66. بدرستى كه بودى حجتهاى من كه خوانده مىشدى بر شما، پس بوديد بر پيهاى پاشنهها خويش، بر مىگشتيدى و پس مىخزيديدى. 67. بزرگ منشى كنندگان بدان، افسانه گويندگان سمر حديث شب باشد بيهوده مىگويند. 68. ا نينديشيدند در اين گفتار را يعنى قرآن يا آمد ايشان را آنچه نيامد پدران ايشان را پيشينگان؟ 69. يا نشناختند پيغمبر خويش را كه او از اهل صدق و امانت است پس ايشان مر او را ناشناسندگانند. 70. يا همىگويند كه به اوست ديوانگى نه كه آمد اين پيغمبر ايشان را به راست و درست به قرآن و شريعت و بيشتر ايشان مر آن راست را ناخواهندگانند. 71. و اگر پىروى كردى خداى آرزوهاى ايشان را اندر آنچه كند، هراينه تباه شدى آسمانها و زمين و آنانى كه در ايشان است. نه كه آورديم به ايشان ياد كرد و پند ايشان، پس ايشان از پند خويش روى گردانندگانند.