23/ 89- 72 72. يا همىطلبى مزدى برين تبليغ از ايشان مزدى پس مزد پروردگار تو و ثواب او ترا بهتر و او بهترين روزى دهندگان است. 73. و [438] بدرستى كه تو هراينه مىخوانى ايشان را به سوى راه راست. 74. و بدرستى كه آنانى كه نمىگروند به آن جهان، از آن راه هراينه گردندهگانند. 75. و اگر ببخشاييم ايشان را و دور كنيم از ايشان آنچه با ايشان است از گزندى و سختى هراينه ستيزه كردندى در گذشتن خويش از اندازه، سرگردان مىباشند. 76. و هراينه هراينه گرفتيم ايشان را به عقوبت يعنى كشتن و گرسنگى، پس فروتنى تواضع نكردند مر پروردگار خويش را و نه زارى مىكنند. 77. تا چون گشاديم بر ايشان درى را با عذابى سخت، ناگاه ايشان درو نوميد شوندگانند از هر چيزى. 78. و او آنى كه نو آفريد براى شما شنوايى را و بيناييها را و دلها را اندكى كه سپاس دارى مىكنيد. 79. و او آنى كه آفريد شما را در زمين و به سوى او گرد كرده شويد روز قيامت. 80. و او آنى كه زنده كند كه خواهد و ميراند كه خواهد و مرو راست شد آمد شدن و آمدن شب و روز يعنى به فرمان و قدرت اوست ا پس هيچ خرد نداريد [1] كه بدانيد و به كار بنديد. 81. نه كه گفتند سجعى مانند آنچه گفت پيشينگان. 82. گفتند: چون بمرديم و گشتيم خاكى و استخوانهاى از پوست جدا گشته ا ما هراينه برانگيخته شدگانيم؟ 83. هراينه هراينه وعده داده شديم ما و پدران ما اين را از پيش ما، نيست اين سخن قيامت [439] مگر افسانههاى پيشينگان. 84. بگو يا محمّد، مر كراست اين زمين و آنانى كه درين اگر باشيد كه همىدانيد؟ 85. زود گويند كه مر خداى راست بگو يا محمّد، ا پس پند نمىپذيريد تا بدانيد؟ 86. بگو يا محمد، كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه يعنى كراست آسمانها و عرش بزرگ و پروردگار تخت بزرگوار؟ 87. زود گويند، مر خداى راست. بگو، ا پس نمىترسيد از خدا و طاعت نداريد او را كه او را همتا مىگوييد؟ 88. بگو كيست كه به اوست پادشاهى هر چيزى كيست آنكه تواناست بر همه چيزى يعنى كراست پادشاهى همه چيز و او زينهار دهد خلقان را و زينهار داده نشود برو اگر باشيد همىدانيد بگوييد. 89. زود گويند كه، مر خداى راست. بگو، پس چگونه بازگردانيده مىشويد از توحيد و طاعت؟ [1]. م: «ندارند»