23/ 118- 108 108. گفت گويد: دور شويد در آن دوزخ و سخن مگوييد با من، كه عذاب از شما برندارم. 109. بدرستى كه او زيرا كه شأن اين است كه بود گروهى از بندگان مؤمنان من كه مىگفتندى: اى پروردگار ما! بگرويديم، پس بيامرز ما را و ببخشاى ما را و تو بهترين بخشايندگانى. 110. پس فرا گرفتيدى ايشان را به فسوس و به بندگى تا فراموش گردانيدند شما را ياد كرد مرا و بوديد ازيشان مىخنديديد. 111. بدرستى كه من پاداشت دادم ايشان را امروز به آنچه شكيبايى كردند بر استهزاء شما كه ايشان، ايشان رستگاراناند فيروزى يابندگان. 112. گفت گويد خداى تعالى ايشان را: چند درنگ كرديد در زمين دنيا به شمار سالها؟ 113. گفتند گويند: درنگ كرديم روزى يا برخى روزى پس بپرس شمارندگان را اگر ما مىدانيم. 114. گفت گويد خداى ايشان را: نكرديد درنگ در دنيا و در گور مگر اندكى در جنب درازى روز قيامت اگر كه شما بوديد كه همىدانيد. 115. ا پس پنداشتيد كه آفريديم شما را از براى بازى و لهو و باطل آفريدهاند و اينكه شما به سوى ما [نه] بازگردانيده شويد. 116. پس بلند شد و بزرگوار است خداى پادشاه راست خداى به سزا. نه هيچ خدايى مگر او پروردگار عرش گرامى بزرگوار. 117. و هر كه بخواند با خداى خدايى ديگر، نه هيچ حجّتى و سخن روشن او را بدان، پس بدرستى كه شمار او و پاداش او نزد خداى او. بدرستى كه او هرگز نرهد ناگروندگان. 118. و بگوى، [442] پروردگار! بيامرز و ببخشاى و تو بهترين بخشايندگانى. نور، مدنى، 64 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 24/ 2- 1 1. سوره است كه فرو فرستاديم آن را و پيدا و روشن كرديم آن را و ببريديم حكمهاى آن را و فرو فرستاديم در آن حجّتها روشنان تا مگر شما پندپذيريد. 2. زن پليدكار و مرد پليدكار، پس بزنيد هر يكى را ازيشان دو صد تازيانه و مگيردا شما را به سبب ايشان دو مهربانئ در كيش خداى اگر باشيد هستيد كه مىگرويد به خداى و روز بازپسين، و بيايندا عذاب ايشان دو را گروهى از گروهى.