24/ 50- 41 41. ا نديدى كه خداى به پاكى ياد مىكند مر او را، آنانى كه در آسمانهااند و زمين و پرندگان پرها باز زده نيز تسبيح مىكنند هر يكى هراينه دانست نماز خويش را كه چون نماز كند و تسبيح خويش را كه چون تسبيح كند و خداى نماز و تسبيح او ندانسته؟ و خداى داناست به آنچه همىكنند. 42. و مر خداى راست پادشاهى آسمانها و زمين احوال همىگرداند چنانكه خواهد و به خداست بازگشت خلق. 43. ا نديدى كه خداى مىراند ميغ ابر را آنجا كه خواهد باز به هم مىآرد ميان آن، باز مىگرداند آن را برخى از سر برخى بر هم نشسته ته برته پس تو بينى آن باران را كه بيرون آيد از ميان آن ته برته و فرو مىفرستد از آسمان از كوههاى كه در آن آسمان است از تگرگى پس برساند آن تگرگ را آن را كه خواهد و بگرداند او را [1] از آنكه خواهد. همىخواهد نزديك بودى روشنى آذرخش آن كه ببردى ديدهها را. 44. همىگرداند خداى از زيادت و نقصان شب را و روز را بدرستى كه در [451] آنت هراينه پندى مر خداوندان بيناييها را. 45. و خداى بيافريد هر جنبنده رونده از آبى از ايشان است روندگان آنكه مىرود بر شكم خويش و ازيشان است آنكه مىرود بر دو پاى و ازيشان است آنكه مىرود بر چهار. مىآفريند خداى آنچه مىخواهد، بدرستى كه خداى بر هر چيزى تواناست. 46. هراينه هراينه فرو فرستاديم حجتهاى روشن كنندگان روشن كرده شدگان و خداى راه نمايد آن را كه خواهد به سوى راهى راست راه ايمان و قرآن و بهشت. 47. و مىگويند، گرويدهايم به خداى و به اين پيغمبر و فرمان بردارى كرديم، باز برمىگردد گروهى از ايشان از پس آن از پس آنكه فرمان بردارى نمودند و نيستند اينان هراينه گروندگان. 48. و چون خوانده شوند به سوى خدا و به پيغمبر او تا داورى كند در ميان ايشان، ناگاه گروهى ازيشان روى گردانندگانند از حكم رسول. 49. و اگر باشد ايشان را حق، بيايند به سوى او گردن نهندگان. 50. ا در دلهاى ايشان است بيمارى يا در گمان افتادند يا همىترسند كه ستم كند خداى بر ايشان و پيغمبر او؟ نه كه اينان ايشان ستم كارانند بر تنهاى خويش. [1]. م: «آورا»