25/ 54- 42 42. هراينه نزديك است كه گمراه كند و بگرداند ما را از پرستيدن خدايان ما، اگر نه بودى كه شكيبايى كرديمى بر آن. و خداى گفت: و زودا بدانند آنگاه كه ببينند عذاب را، كه كيست گمتر از جهت راه؟ 43. ا هيچ ديدى آن را كه فراگرفت خداى خويش كام دل خويش را؟ ا پس تو باشى برو نگهبان كارساز؟ 44. يا همىپندارى كه بيشتر ايشان مىشنوند يا دريابند. نيستند ايشان مگر چون چهارپايان، نه كه ايشان گمترند از ستور از جهت راه. 45. ا هيچ نديدى به سوى پروردگار خويش چون بازكشيد سايه را؟ و اگر خواستى هراينه گردانيدى آن را آراميده. باز پس گردانيديم آفتاب را بر آن رهنمايى. 46. باز فراهم آورديم آن را به سوى خويش فرا گرفتنى آسان و اندك. 47. و او آنى كه گردانيد براى شما شب را پوششى و خواب را آسايشى و گردانيد روز را وقت پراكنده شدن. 48. و او آن است كه فرستاد بادها را جنوب و شمال و دبور و صبا مژده در پيش بخشايش خويش و فرستاديم از [462] آسمان آبى پاك و پاك كننده. 49. تا زنده كنيم به آن شهرى مرده و زمين پژمرده را و دهيم آن را از آنچه آفريديم چارپايان را و مردمان بسيار. 50. و هراينه هراينه بگردانيديم آن آب را در ميان ايشان تا پند گيرند و ياد كنند، پس سرباز زد بيشترين مردمان مگر ناسپاسى را. 51. و اگر خواستيمى هراينه فرستاديمى در هر دهى شهرى بيم كننده. 52. پس فرمان مبر ناگروندگان را و باز كوش با ايشان به آن كوششى بزرگ. 53. و او آنى كه به هم آميخت دو دريا را، اين خوش و شيرين شكننده و اين شور است تلخ، و گردانيد ميان دو پرده و بازداشتى بازداشته شده. 54. و او آنى كه آفريد از آب مردمى پس كرد او را پيوند خويشى و خسرى. و بود و هست پروردگار تو توانا.