26/ 208- 183 183. و مكاهيد مردمان را چيزهاى كالاهاى ايشان را و تباهى مكنيد و مكوشيد در زمين تباهى كنندگان. 184. و بترسيد از آن خدايى كه آفريد شما را و آن گروه را پيشينگان. 185. گفتند: هراينه هراينه تو از جادويى كرده شدگانى. 186. و نيستى تو مگر آدمئ مانند ما و بدرستى كه گمان مىبريم ترا [477] هراينه از جمله دروغگويان. 187. پس بيفكن بر ما پاره از آسمان اگر هستى از جمله راستگويان كه دعاى تو مستجاب است. 188. گفت شعيب: پروردگار من دانا به آنچه مىكنيد شما. 189. پس به دروغ داشتند او را پس گرفت ايشان را عذاب روز سايه تافته و آن ميغ سياه بود كه آتش باريد، بدرستى كه آن بود عذاب روز بزرگ. 190. بدرستى كه در اينت است هراينه نشانى و عبرتى حجتى و عجبى [1] و نبود بيشتر ايشان گروندگان. 191. و بدرستى كه پروردگار تو هراينه او بىهمتاست بخشاينده. 192. و بدرستى كه اين قرآن هراينه فرو فرستاده پروردگار جهانيان است. 193. فرود آورد آن جبرئيل استوار بر وحى. 194. بر دل تو اى محمّد و محفوظ تو گشت تا باشى از بيم كنندگان خلق را. 195. به زفانى تازى آشكار هويدا و پيدا. 196. و بدرستى كه اين هراينه در نوشتههاى پيشينيان است. 197. ا و نبود مر ايشان را نشانى و عبرتى كه همىداند او را دانشمندان پسران يعقوب يعنى عبد اللّه بن سلام و ياران او 198. و اگر فرو فرستاديمى آن قرآن را بر برخى عجميان بد زبانان. 199. پس بر خواندى آن را بر ايشان نبودندى او را گروندگان. 200. همچنانت در آورديم آن كفر و تكذيب را در دلهاى گناهكاران تا حجت ظاهر گردد بدان بريشان. 201. نگروند به آن تا بينند عذاب دردناك را يعنى مرگ و قيامت. 202. پس بيايد ايشان را ناگاهى و ايشان ندانند. 203. پس گويند هيچ ما [478] زمان داده شدگان هستيم. 204. ا پس به عذاب ما همىشتابند؟ 205. ا پس هيچ ديدى اى محمّد اگر برخوردارى دهيم ايشان را سالها بدين دنيا؟ 206. بازپس آيد ايشان را آنچه بودند كه وعده كرده مىشوند. 207. بىنياز نكند نكرد از ايشان آنچه بودند برخوردارى داده مىشوند. 208. و نيست نكرديم هيچ دهى را مگر كه مر آن راست بيمكنندگان. [1]. م: «عجتى»