27/ 62- 50 50. و بدسگالى كردند بدسگالى كردنى و پاداش آن مكر كرديم و تدبير كرديم پاداش كردنى به تعجيل عقوبت [486] و ايشان نمىدانند كه ما چون خواهيم كرد. 51. پس بنگر، كه چگونه بود سر انجام سگالش بد ايشان كه ما نيست كرديم ايشان را و گروه ايشان را همگان. 52. پس آنت خانههاى ايشان تهى و ويران به آنچه ستم كردند به شرك. بدرستى كه در آنت است هراينه نشانى و عبرتى مر گروهى را كه بدانند. 53. و برهانيديم آنانى را كه گرويدند و بودند پرهيز مىكردند. 54. و ياد كن و فرستاديم لوط را چون گفت مر گروه خويش را: ا مىآييد مىكنيد آن كار زشت را و شما همىبينيد؟ 55. ا بدرستى كه شما هراينه آييد مىكنيد مردان را براى آرزو از فرود زنان؟ نه كه شما گروهى كه نادانى مىكنيد. 56. پس نبود پاسخ گروه او مگر كه گفتند: بيرون كنيد كسان پىروان لوط را از ده خويش شهرتان كه ايشان مردمانىاند كه پاكى مىجويند دعوى پاكى مىكنند. 57. پس برهانيديم او را و كسان او را مگر زن او واعله را اندازه كرديم آن واعله را از جمله ماندگان. 58. و ببارانيديم بر ايشان برگريختگان و پراكندگان قوم او بارانى از سنگ پس بدا باران بيم كرده شدگان. 59. بگو يا محمّد، سپاس و ستايش مر خداى راست و درود و آفرين بر بندگان او، آنانى كه برگزيد ايشان را خداى بهتر يا آنچه انباز مىآريد. 60. يا بل آن بهتر هست كه آفريد آسمانها را و زمين را و فرو فرستاد و فرو آورد براى شما از آسمان آبى باران پس برويانيديم [487] به آن آب بوستانهاى خداوند نيكويى و زيبايى، با آرايش نبود شما را يعنى نمىتوانستيد كه برويانيد درختان آن بوستانها را، ا خدايى ديگر است با خدا؟ نه كه ايشان گروهىاند كه همىگردند و شرك مىآرند. 61. يا آن بهتر هست كه گردانيد زمين داد زمين را آرامگاهى آرامى تا مردمان را نگرداند در پشت خويش و گردانيد در ميان آن زمين جويهاى روان و گردانيد مر آن زمين را كوههاى استوار و گردانيد ميان دو دريا حجابى تا به يكديگر نياميزند؟ ا خدايى ديگر است با خداى كه او را يارى دهد؟ نه كه بيشتر ايشان نمىدانند. 62. يا آنى كه پاسخ دهد سختى رسيده و درمانده را چون خواند او را و دور كند آن سختى را و گرداند شما را از پى درآيندگان و خليفگان زمين؟ ا خدايى ديگر است با خداى كه او را يارى دهد؟ اندكى ياد همىكنيد پند مىگيريد نعمت خدا را.