27/ 76- 63 63. يا بل آن بهتر هست آنى كه راه نمايد شما را در تاريكيهاى خشكى و دريا و آن بهتر هست كه بفرستد بادها را مژده در پيش بخشايش خويش يعنى باران؟ ا خدايى ديگر هست با خداى كه او را يارى دهد؟ بلندا خداى از آنچه همىانباز گويند و آرند به وى. 64. يا آنى بهتر هست كه آغاز كند آفريدن را باز پس باز آرد آن را، و آنى بهتر هست كه روزى دهد شما را از آسمان باران و زمين نبات؟ ا خدايى ديگر است با خداى كه او را يارى دهد؟ بگو اى محمّد، بياريد حجّت خويش را اگر هستيد راستگويان. 65. بگو اى محمّد، نداند آنى كه در آسمانهاست و زمين ناپيدا را مگر خدا. و ندانند كه كى برانگيخته شوند. [488] 66. نه كه دريافت دانش ايشان آن در آن جهان، نه كه آرى [1] ايشان در گمانىاند از آن دانستن نه كه آرى ايشان از آن كورانند. 67. و گفت آنانى كه نگرويدند يعنى مشركان مكّه: آنگاه كه گرديم خاكى و پدران ما، ا بدرستى كه ما هراينه بيرون آوردگان باشيم از گور؟ 68. هراينه هراينه وعده كرده شديم اين را ما و پدران ما از پيش محمّد، نيست اين مگر افسانههاى پيشينگان. 69. بگو يا محمّد كه، برويد در روى زمين پس بنگريد كه چگونه بود سر انجام گناهكاران يعنى مشركان. 70. و اندوه مخور اى محمّد بر ايشان و مباش در تنگى از آنچه بد مىسگالند. 71. و همىگويند: كى است كى بود اين وعده اگر هستيد راستگويان؟ 72. بگو اى محمّد شايد كه باشد از پى درآمد درآيد يعنى نزديك آمده باشد مر شما را برخى آنى كه از آنچه شتاب همىكنيد از عذاب يعنى روز بدر. 73. و بدرستى كه پروردگار تو هراينه خداوند افزونى است و نيكويى بر مردمان و ليكن درياب كه بيشتر ايشان سپاس دارى نمىكنند. 74. و بدرستى كه پروردگار تو هراينه داند آنچه پنهان دارد سينههاى دلهاى ايشان و آنچه آشكارا همىكنند. 75. و نيست از هيچ نهانئ ناپيدايى در آسمان و زمين مگر در نامهاى است نبشته پيدا يعنى لوح محفوظ. 76. بدرستى كه اين قرآن نبى بر مىگويد و حكايت مىكند بر پسران فرزندان اسرائيل يعقوب بنده خداى بيشتر آنچه ايشان در آن [489] خلاف مىكنند. [1]. م: «آزى»