29/ 27- 17 17. هراينه كه مىپرستيد از فرود خداى بتانى را و فرا مىبافيد دروغ را و مىسازيد دروغى را كه بتان را خداى مىگوييد. بدرستى كه آنانى كه مىپرستيد از فرود خداى نتوانند پادشاهى ندارند مر شما را روزى دادن را، پس بجوييد نزد خداى روزى را و بپرستيد او را و سپاس داريد او را كه به سوى او بازگردانده شويد. 18. و اگر به دروغ داريد، پس هراينه به دروغ داشت گروهانى از پيش شما و هلاكشان كرديم و نيست بر پيغامبر مگر رسانيدن آشكار. 19. او نديدند كه چگونه آغاز كند خداى آفريدن را باز پس بازگرداند آن را به زنده كردن پس از مرگ؟ بدرستى كه آنت بر خداى آسان است. 20. بگو، برويد در زمين پس بنگريد كه چگونه آغاز كرد آفريدن را باز خداى مىآفريند و زنده كند آن آفريدن را واپسين از مرگ، هراينه خداى بر هر چيزى تواناست. 21. عذاب كند آن را كه خواهد و ببخشايد آن را كه خواهد و به سوى او گردانده شويد روز قيامت. 22. و نيستيد شما [508] هرگز بيچاره يابندگان، سست يابندگان كار خدا را در زمين و نه در آسمان و نيست شما را از فرود خداى هيچ دوستى و نه هيچ يارىگرى. 23. و آنانى كه نگرويدند به نشانها و حجتهاى خداى و ديدار او و به باز رسيدن به او، اينان نوميد شدند از بخشايش من و اينان مر ايشان راست عذابى دردناك. 24. پس نبود پاسخ گروه او ابراهيم مگر كه گفتند: بكشيد او را ابراهيم را يا بسوزيد او را. پس رهانيد او [را] خداى از آن آتش، بدرستى كه در اينت است نشانها و عبرتها مر گروهى را كه مىگروند. 25. و گفت گروه خويش را ابراهيم: هراينه فرا گرفتيد از فرود خداى بتان را دوست داشته در ميان شما در زندگانى اين جهان نزديكتر، باز در روز رستخيز ناسپاس شود بستوه شود برخى از شما به برخى و نفرين كند برخى شما برخى را و جاى پناه شما آتش دوزخ است و نيست مر شما را از هيچ يارى كنندگان كه شما را از عذاب نگاه دارند. 26. پس بگرويد و باور داشت او را لوط و گفت ابراهيم: بدرستى كه من شوندهام رونده ازين زمين كوثى به زمين خداى خويش فلسطين به سوى پروردگار خويش، بدرستى كه او بىهمتاست درستكار و درستگفتار. 27. و بخشيديم مرو را اسحاق نام پسرى و يعقوب نام نبيره يعنى پسر اسحاق و گردانيديم و بنهاديم در ميان فرزندان او پيغمبرى را و نامه نبشته و داديم او را مزد او را در اين جهان و هراينه او در آن جهان هراينه از جمله نيكان است. [509]