بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 30/ 14- 1 1. سوگند ياد مىكند انا، اللّه، اعلم. من خدايم مىدانم. 2. شكسته شد هزيمت شد روميان. 3. در نزديكترين زمين به زمين ايشان و ايشان از پس شكسته شدن خويش زودا كه بشكنند پارسيان را. 4. دراند چند از سالها. مر خداى راست فرمان از پيش دولت روم و پارس و از پس آن و آن روز شاد شود گروندگان. 5. به يارى خداى يارى دهد آن را كه خواهد و او بىهمتاست بخشاينده. 6. وعده كردن خداى، خلاف نكند خداى وعده خويش را و ليكن درياب بيشتر مردمان نمىدانند. 7. مىدانند چيزى آشكار از زندگانى نزديكتر يعنى اسباب معيشت خويش و ايشان از سراى بازپسين ايشان بىآگاهانند. 8. ا و نينديشيدند در تنها و دلهاى خويشتن؟ تا بدانند كه نيافريد خداى آسمانها را و زمين را و آنچه ميان اين دو است مگر به راستى و سزا و زمان زدى نام برده و بدرستى كه بسيارى از مردمان به ديدار به باز رسيدن پروردگار خويش به خداى خويش ناگروندگانند. 9. ا و نرفتند در زمين نخواندند در قرآن تا بنگرند [1] كه چگونه بود سر انجام آنانى كه از [516] پيش ايشان بودند؟ بودند سختتر از ايشان از جهت نيرو و برگردانيدند برشورانيدند زمين را از بهر زراعت و آبادان كردند آن را بيشتر از آنچه آبادان كردند آن زمين را اهل مكّه و آمد ايشان را پيغمبران ايشان حجتها روشنان. پس نبود خدا تا ستم كند ايشان را و ليكن درياب كه بودند تنهاى خويش را ستم مىكردند. 10. باز پس بود سر انجام آنانى كه بدى كردند آن بدتر از عذاب نام دوزخ است، به اين كه به دروغ داشتند نشانها و حجّتها خدا را و بودند به آن فسوس مىداشتند. 11. خداى آغاز كند آفريدن را از خاك پس بازگرداند آن را به خاك پس به سوى او بازگردانده شويد روز قيامت. 12. و آن روز كه برخيزد رستخيز نوميد شود كه فضيحت كردند و پشيمان خورند گنهكاران يعنى كافران. 13. و نباشد مر ايشان را از انبازان ايشان يعنى بتان خواهشكنان و باشند به انبازان خويش به پرستيدن ناگروندگان و ناسپاسان. 14. و آن روز كه برخيزد رستخيز، آن روز پراكنده شوند يعنى دو گروه باشند. [1]. م: «بنگريد»