30/ 56- 47 47. و هراينه هراينه فرستاديم از پيش تو پيغمبرانى به سوى گروه ايشان، پس آمدند آوردند ايشان را به آن روشنان از حجّتها، پس كينه كشيديم از آنانى كه گناه كردند كافر گشتند و بود و هست سزاوار واجب بر ما يارى دادن گروندگان. 48. خداى آنى كه بفرستد بادها را، پس برانگيزد ابرى را، پس بگستراند آن را در آسمان چگونه كه خواهد هر چنانكه خواهد و گرداند آن ابر را پاره پاره، پس ببينى باران را پراكنده و پاشان كه بيرون مىآيد از ميان آن ابر. پس چون برساند آن را، آن را كه خواهد از بندگان خويش، ناگاه ايشان شادى همىكنند. 49. و بدرستى كه بودند از پيش آنكه فرستاده شود بر ايشان از پيش آن هراينه نوميدان. 50. پس بنگر به سوى نشانهاى بخشايش خداى يعنى باران، كه چگونه زنده مىگرداند خداى به باران زمين را پس [522] مردگى آن. بدرستى كه آنت هراينه زنده كننده مردگان است و او بر هر چيزى از بعث و غير آن تواناست. 51. و هراينه فرستاديمى بادى زيانكار و سرد يا گرم، پس بديدندى آن كشت را زرد گشته و خشك، هراينه شدندى از پس آن ناسپاسى مىكردند يعنى كفر آوردندى بدين آيتهاى واضح ديده. 52. پس بدرستى كه تو اى محمّد نشنوانى نتوانى دريابانيد مردگان را و نه نيز نتوانى شنوانى كران را خواندن را آنگاه كه برگردند از تو پشت گردانندگان. 53. و نيستى تو هرگز رهنماى نابينايان كوردلان را از گمراهى ايشان، نمىشنوانى مگر آن را كه بگرود به نشانها و حجتهاى ما، پس ايشان گردن نهندگاناند. 54. خداى آنى كه آفريد شما را از سستى، باز پس گردانيد از پس سستى يعنى از نطفه ضعيف نيرويى يعنى برنايى، باز پس گردانيد بداد از پس نيرو سستى در كهولت و پيرى. مىآفريند آنچه مىخواهد و او داناست توانا. 55. و روز كه برخيزد رستخيز، سوگند خورد گنهكاران كافران، درنگ نكرديد جز ساعتى. همچنانت بودند كه گردانيده مىشدند در دنيا. 56. و گفت آنانى كه داده شدند دانش را و گرويدن را: هراينه هراينه درنگ كرديد در نبشته خداى تا روز برانگيختن، پس اين روز برانگيختن است و ليكن شما بوديد نمىدانستيد.