2/ 258- 254 254. اى آنانى كه گرويدند هزينه كنيد از آنچه روزى داديم شما را از پيش كه آيد روزى نه فروختى در آن و نه دوستى و نه خواهشگرى و ناگروندگان ايشان ستمكاران. 255. خداى نه خدايى مگر او، زنده پاينده نگيرد او را غنودنى و نه خوابى او را آنچه در آسمانها و آنچه در زمين كيست آنى كه خواهش كند نزد او مگر به دستورى او داند آنچه در پيش ايشان و آنچه پس ايشان و فرا نرسند به چيزى از دانش او مگر به آنچه خواست گنجانيد كرسىّ او آسمانها را و زمين و نه گرانى كند او را نگاه داشتن آن دو و او برتر بزرگ. 256. نه زورى در كيش بدرستى كه پيدا شد راستى راه از كژى پس هر كه نگرود به بت و گرود به خداى پس بدرستى چنگ در زد به گوشه استوارتر نه شكسته شدنى مر آن را و خداى شنوا دانا. 257. خداى يار و نگهدار آنانى كه گرويدند بيرون مىآرد ايشان را [51] از تاريكيها به روشنايى و آنانى كه نگرويدند ياران و نگهداران ايشان بت بيرون مىآرند ايشان را از روشنايى به تاريكيها اينان خداوندان آتش ايشان در آن جاويدان. 258. ا نديدى به آنى كه پيكار كرد؟ ابراهيم در پروردگارش كه داد او را خداى پادشاهى را چون گفت ابراهيم: پروردگار من آنى كه زنده كند و ميراند گفت: من زنده كنم و ميرانم. گفت ابراهيم: پس بدرستى كه خداى آرد به آفتاب را از خاور پس آر به آن را از باختر پس درماند آنى كه نگرويد و خداى راه ننمايد گروه را ستمكاران.