31/ 29- 20 20. ا نديدند كه خداى رام كرد براى شما آنچه در آسمانهاست چون آفتاب و ماه و آنچه [526] در زمين است چون درياها و اصناف حيوانات و تمام كرد بر شما نيكوداشتى آشكار و نهان؟ و از مردمان است آن كه پيكار همىكند در هستى خداى به بىدانشى و بىراهنمايشى و بىنوشته روشن. 21. و چون گفته شود مر ايشان را، پىروى كنيد آنچه فرو فرستاد خداى، گفتند: نه كه پىروى كنيم آنچه يافتيم بر آن پدران خويش را. ا و اگرچه بود ديو مىخواند ايشان را به سوى عذاب آتش سوزان دوزخ؟ 22. و هر كه بسپارد خويشتن را روى طاعت به سوى خدا و او نيكوكار است، پس بدرستى كه دست در زد به گوشه استوارتر و به سوى خداست سر انجام كارها. 23. و هر كه نگرودا پس اندوهگين مكندا ترا ناگرويدن او. به سوى ماست بازگشت ايشان پس آگاهى دهيم ايشان را به آنچه كردند، بدرستى كه خداى داناست به خواوند سينهها به آنچه در دلهاست. 24. برخوردارى دهيم ايشان را اندكى باز پس بيچاره كنيم ايشان را به سوى عذابى زفت سطبر درشت. 25. و هراينه اگر پرسى ايشان را كه، كه آفريد آسمانها را و زمين را؟ هراينه گويند آفريد خداى. بگو سپاس و ستايش مر خداى راست. نه كه بيشتر ايشان نمىدانند خداى را به يگانگى. 26. مر خداى راست آنچه در آسمانهاست و زمين بدرستى كه خداى او بىنياز است ستوده به هر افعال. 27. و اگر ثابت بودى كه آنچه در زمين است [527] از درخت، خامهها و اين دريا همىبيفزودى مدد دادى او را از پس آن هفت از درياها نرسيدى سخنان خداى، بدرستى كه خداى بىهمتاست درستكار و درست گفتار. 28. نيست آفريدن شما و نه برانگيختن شما مگر چون آفريدن و برانگيختن تنى يكى بدرستى كه خداى شنواست بينا. 29. ا نديدى كه خداى در مىآرد شب را در روز و در مىآرد روز را در شب و رام كرد آفتاب را و ماه را هر يكى ازيشان همىرود تا هنگام زدى نام برده و اينكه خداى به آنچه همىكنيد آگاه است؟