33/ 32- 23 23. از جمله گروندگان است مردانى كه راست كردند آنچه پيمان كردند با خداى بر آن پس ازيشان است آنى كه گذارد پيمان خويش را به اجل و از ايشان است آن كه چشم همىدارد حربى ديگر را و شهادت را و نگردانيدند هيچ گردانيدنى. 24. تا پاداشت دهد خداى آن راستان را به راستى ايشان و عذاب كند آن دورويان را اگر خواهد يا توبه دهد بر ايشان بدرستى كه خداى بود و هست آمرزگار بخشاينده. 25. و بازگردانيد و باز زد خداى آنانى را كه نگرويدند از قريش و غطفان به خشم ايشان، نيافتند هيچ نيكى را و بسنده كرد خداى از گروندگان را كارزار جنگ و كشش را به باد و فرشتگان و بود و هست خداى نيرومند به نصرت اوليا و بر قهر اعدا [1] بىهمتا. 26. و فرو آورد آنى را كه هم پشتى كردند ايشان را از اهل تورية يعنى بنى قريظه از حصارهاى ايشان و در افكند در دلهاى ايشان ترس را، [537] گروهى را همىكشيد و بند دستگير مىكنيد گروهى را. 27. و ميراث داد شما را زمين ايشان را و سراهاى ايشان را و خواستههاى ايشان را و زمينى را كه يعنى زمين خيبر نسپرديد آن را نرفته بوديد بر آن و بود و هست خداى بر هر چيزى توانا. 28. اى تو كه پيغمبرى! بگو مر زنان خويش را، اگر هستيد كه همىخواهيد زندگانى فروتر و نزديكتر را و آرايش آن را، پس بياييد تا متعه دهم يا كابين دهم شما را و يله كنم و گسيل كنم شما را يله كردنى نيكو به قضاى حق. 29. و اگر هستيد كه همىخواهيد رضاى خداى را و صحبت پيغمبر او و آن سراى بازپسين را يعنى بهشت، پس بدرستى كه خداى آماده كرد ساخته است مر نيكوكاران را از شما زنان مزدى بزرگ. 30. اى زنان پيغمبر! هر كه بيارد از شما معصيتى را به كار زشت هويدا و پيدا، افزون كرده شود مر او را عذاب دوباره يعنى دو چندان كه كسى ديگر را زيرا كه قدر ايشان بزرگتر است و هست آنت بر خداى آسان. 31. و هر كه فرمان بردارى كند از شما مر خداى را و پيغمبر او را و كند كار نيك به اخلاص، دهيم آن را مزد او دوبار يعنى دو چندان كه كسى ديگر را و آماده كرديم ساختهايم براى او روزى بزرگوار در بهشت. 32. اى زنان پيغمبر! نيستيد شما چو چون يكى كسى ديگر از زنان اگر بپرهيزيد و طاعت داريد، پس فروتنى نرمى [2] مكنيد به گفتار با مردمان پس تا طمع كند آنى كه در دل اوست بيمارئ از شك و خلاف از فجور و ضعف ايمان و گوييد [538] گفتارى نيكو و درست، دور از تهمت. [1]. م: «اغدا» [2]. م: «برى»