34/ 15- 8 8. فرابافت و ساخت بر خداى دروغى را يا به اوست ديوانگى. نه كه آنانى كه نمىگروند به آن جهان در عذاباند عاقبت و در بىراهى دور از حق. 9. ا پس نديدند به سوى آنچه در پيش ايشان است و آنچه در پس ايشان از كنارههاى آسمان و زمين كه محيط ايشان است؟ اگر خواهيم فرو بريم ايشان را به زمين يا بيفكنيم بر ايشان پاره از آسمان. هراينه بدرستى كه در آنت است هراينه نشانى و عبرتى مر هر بنده را بازگردنده به درگاه حق. 10. و هراينه هراينه داديم داود را از ما افزونى. و گفتيم اى كوهها! آواز گردانيد به تسبيح با او با به آواى مرغان مساعدت كنيد با او و نرم كرديم از براى او آهن را. 11. و او را فرموديم كه بساز زرههاى [1] دراز بالا [547] و اندازه كن نگاه دار در پيوستن و بكنيد اى آل داود كار نيك شكر اين نعمت بدرستى كه من به آنچه همىكنيد بيناام. 12. و رام كرديم مر سليمان را آن باد را رفتن بامداد آن باد يكماهه راه و رفتن شبانگاه آن باد يكماهه ديگر و روان كرديم براى او چشمه مس گداخته و از پريان است آنى كه مىكند كارى در پيش او به فرمان پروردگارش و هر كه برگردد از ايشان از فرمان ما، بچشانيم او را از عذاب آتش سوزان دوزخ در آخرت. 13. همىكنند همىكردند براى او آنچه مىخواهد مىخواست از نمازگاهها محرابها و مزگتها و تنديسها و كاسهها چون حوضها به بزرگى و ديگهاى استواران در زمين از بزرگى آن را فراتر نتوان برد. كار كنيد به طاعت خداى فرزندان خاندان داود از براى سپاس دارى و اندكى است از بندگان من سپاسدار. 14. پس چون برانديم برو يعنى بر سليمان حكم مرگ را، نكرد رهنمونى ايشان را بر مرگ او مگر جنبنده زمين كرمكى كه همىخورد عصاى او را، پس چون بيفتاد سليمان بدانست پريان كه اگر بودندى كه همىدانند نهانى را درنگ نكردندى در عذاب خوار كننده. 15. هراينه هراينه بود مر مردمان سباء را در آرامگاههاى ايشان نشانى و عبرتى. دو بوستان از راست وادى و از چپ وادى. خداى گفت: بخوريد از روزى پروردگار خويش و سپاس دارى كنيد به توحيد و طاعت مرو را اين سبا شهرى است خوش و پر نعمت و پروردگارى آمرزگار. [1]. م: «رزههاى»