34/ 54- 45 45. و به دروغ داشت آنانى كه [552] از پيش ايشان بودند رسولان را و نرسيدند كفّار قوم ده يك آنچه داديم داده بوديم ايشان را كفار گذشته پس به دروغ داشت پيغامبران را. پس چگونه بود انكار و عقوبت من گردانيدن من نعمت را؟ 46. بگو يا محمّد، هراينه هراينه پند مىدهم شما را به يك خصلت اين كه بايستيد خداى را دو دو به مذاكرات و تنها تنها يك يك به فكرت، باز پس انديشيد در باب رسالت كه نيست به يار شما يعنى به رسول شما هيچ ديوانگى. نيست او يعنى محمّد مگر بيم كننده مر شما را در پيش عذاب سخت. 47. بگو اى محمّد، آنچه خواستم از شما از مزدى پس آن مر شما راست باد، نيست مزد من مگر بر خداى و او بر هر چيزى از احوال خلق گواه است. 48. بگو: بدرستى كه پروردگار من مىاندازد بر زند حق را بر باطل داناى نهانيها. 49. بگو: آمد حق يعنى توحيد و رسول و قرآن و آغاز نكند ناچيز يعنى بت و بازنگرداند. 50. بگو يا محمد، اگر گمراه شوم پس هراينه هراينه گمراه شوم بر تن خويشتن مرا زيان دارد و اگر راه راست يابم پس به سبب آنچه پيغام دهد فرستد به سوى من پروردگار من، بدرستى كه او شنواست نزديك به دانايى. 51. و اگر به بينى اى محمّد آنگاه كه بترسند بهراسند پس نيست هيچ در گذشتنى و جاى گريختنى و گرفته شوند از جاى نزديك و ايشان را همان جا به زمين فرو برند. 52. و گويند در در مرگ: گرويديم ما به آن خداى. و كجاست مر ايشان را فرا گرفتن تو به از جايى دور؟ 53. و بدرستى كه نگرويدند به او به محمد از پيش و مىاندازند به گمان و مىگويند به جهل به ناپيدا از [1] [553] جايى دور از حق و حجت و منفعت. 54. و جدايى انداخته شد ميان ايشان و ميان آنچه آرزو مىبرند، چون تأخّر از مرگ، و چون توبه چنانكه كرده شد به مانندگان ايشان از پيش اسلاف و اخلاف كافران بدرستى كه ايشان بودند در گمانى به گمان آرنده ايشان را هر روز. فاطر، مكّى، 45 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 35/ 1 1. سپاس و ستايش مر خداى راست نو آفريننده هست كننده آسمانها و زمين، گرداننده فرشتگان پيغمبرانى فرستادگان يعنى جبرئيل و ميكائيل و ديگران خداوندان بالها دوگان و سهگان و چهارگان، مىافزايد در آفريدن آنچه خواهد بدرستى كه خداى بر هر چيزى تواناست. [1]. در متن «من» همراه با معنى «از» تكرار شده است