36/ 46- 33 33. و نشانى است مر ايشان را زمين مرده، زنده كرديمش و بيرون آورديم از وى دانه پس از وى مىخورند. 34. و كرديم در وى بوستانها از خرماستانى و انگورها و روان كرديم در وى از چشمهها. 35. تا خورند از ميوه وى و آنچه كردش دستهاشان، ا پس نه سپاس دارند؟ 36. پاك مىگويم پاكى، آنكه آفريد گونهها را گوناگون آفريدهها را، همه او را از آنچه مىروياند زمين و از تنهاى ايشان و از آنچه نمىدانند. 37. و نشانهاى است مر ايشان را شب بيرون مىگيريم از وى روز را پس ناگا [ه] ايشان در تاريكى درآيندگانند. 38. و آفتاب مىرود به آرامگاههاى مرو را، آنت اندازه كردن بىهمتا داناست. 39. و ماه را اندازه كرديمش جايهاى فرو آمدن را تا شد همچو شاخ خوشه خرما كهنه و ديرينه. 40. نه آفتاب سزد مرو را كه دريابد ماه را و نه شب [1] ... [564] د [ر] گردونى به شتاب مىروند. 41. و نشانى است مرا ايشان را كه ما برنشانيديم فرزندان ايشان را در كشتى پر كرده. 42. و آفريديم از بهر ايشان از مانند وى آن كشتى آنچه بر مىنشينند. 43. و اگر خواهيم به آب فرو بريم ايشان را، پس نه هيچ فريادرس مر ايشان را و نه ايشان رهانيده شوند. 44. مگر بخشيدنى از ما به تأخير عذاب و برخوردارى تا گاهى. 45. و چون گفته شود مر ايشان را: بترسيد از آنچه در پيش شماست و آنچه پس شماست تا مگر شما بخشيده شويد. 46. و نمىآيد ايشان را از هيچ آيتى از آيتهاى پروردگار ايشان مگر بودند از وى روى گردانندگان. [1]. م: ناخوانا