37/ 98- 69 69. بدرستى كه ايشان يافتند پدران خود را گمراهان. 70. پس ايشان بر پيهاى ايشان همىشتافتند. 71. و هراينه گمراه شد پيش از ايشان بيشتر پيشينيان. 72. و هراينه هراينه فرستاديم در ميان ايشان بيمكنندگان يعنى رسولان. 73. پس بنگر نگاه كن، چگونه بود سر انجام آن بيم كردگان؟ 74. مگر بندگان خداى ويژه كنندگان دين. 75. و هراينه بخواند ما را نوح پس هراينه نيك پاسخ كنندگانايم كه به يك سيهه او همه را هلاك كرديم. 76. و برهانيديم او را و خاندان او را اهل دين او را از آن اندوه بزرگ يعنى از عذاب طوفان. 77. و كرديم فرزندان او را سام، حام و يافث كه ايشان ماندگان. 78. و گذاشتيم برو در پسينيان ثناى نيكو. 79. و آن اين است كه: درود باد و آفرين بر نوح در جهانيان. 80. كه ما همچنان پاداشت دهيم نيكوكاران را. 81. بدرستى كه او از بندگان ما گروندگان. [572] 82. باز پس به آب فرو برديم آن ديگران را. 83. و بدرستى كه از پىروان اوست فرزندان او و گروه او هراينه ابراهيم. 84. چون آمد پروردگار خويش را به دلى رسته از حبّ دنيا. 85. چون گفت ابراهيم مر پدر خويش را و گروه خويش را: چه چيز را و چيست آنكه مىپرستيد؟ 86. ا دروغى را خدايانى فرود خداى همىخواهيد؟ 87. پس چيست گمان شما به پروردگار جهانيان؟ 88. پس نگريست ابراهيم نگريستنى در ستارگان. 89. پس گفت: هراينه من بيمارم. 90. پس برگشتند ازو روى گردانندگان پشت دهندگان. 91. پس بگشت به سوى خدايان ايشان بتان پس گفت: ا نمىخوريد؟ 92. چيست مر شما را كه سخن نمىگوييد؟ 93. پس برگشت بر ايشان و مىزد زدنى به دست راست. 94. پس روى آوردند به سوى او همىشتافتند. 95. گفت ابراهيم: ا شما مىپرستيد آنچه خود مىتراشيد؟ 96. و خداى عز و جل آفريد شما را و آنچه شما مىكنيد. 97. گفتند نمرود و قوم او: برآوريد براى او ديوارى داشى و آتش دانى، پس اندازيد او را در آن آتش بزرگ. 98. پس خواستند به او سگالش بد پس كرديم ايشان را فروتنان.