37/ 124- 99 99. و گفت ابراهيم: بدرستى كه من روندهام به سوى پروردگار خويش زودا كه راه نمايد مرا. 100. اى پروردگار من ببخش مرا فرزندى از شايستگان. 101. پس مژده داديم او را به پسرى بردبار چون اسمعيل و گفتهاند اسحق. 102. پس چون برسيد آن پسر با او كوشش گفت اسمعيل [1] ... بدرستى كه من مىبينم در خواب كه من گلو بريدمى ترا، پس بنگر چه مىبينى و چه خواهى كرد [573] گفت اسمعيل: اى پدر من! بكن آنچه فرموده مىشوى زودا كه يابى مرا اگر خواهد خداى از جمله شكيبايان. 103. پس چون گردن نهادند هر دو حكم خداى را و بيفكند او را بر يكسوى پيشانى. 104. و بخوانديم او را كه اى ابراهيم! 105. بدرستى كه راست كردى خواب را بدرستى كه ما همچنانت پاداشت دهيم نيكوكاران را. 106. بدرستى كه اين هراينه او آزمايشى است پيدا و هويدا. 107. و باز خريديم او را به گوسفندى بزرگ. 108. و گذاشتيم برو ثناى نيكو در پسينيان يعنى امت محمد عليه السلام. 109. درود باد بر ابراهيم. 110. همچنانت پاداشت دهيم نيكوكاران را. 111. بدرستى كه او بود و هست از جمله بندگان ما گروندگان. 112. و مژده داديم او را به اسحاق پيغمبرى از جمله شايستگان. 113. و بركت داديم خجستگى داديم برو و بر اسحاق و از فرزندان ايشان دو هست نيكوكارى و ستمكارى مر تن خويش را هويدا. 114. و هراينه هراينه منّت نهاديم بر موسى و بر هارون. 115. و برهانيديم ايشان دو را و گروه ايشان دو را از آن اندوه بزرگ. 116. و يارى داديم ايشان را پس بودند ايشان به آيندگان. 117. و داديم ايشان دو را آن كتاب را يعنى توريت هويدا. 118. و بنموديم ايشان دو را آن راه راست شريعت را. 119. و گذاشتيم بر ايشان دو نام نيكو در پسينيان يعنى امت محمد عليه السلام. 120. درود باد بر موسى [574] و هارون. 121. بدرستى كه ما همچنانت پاداشت دهيم نيكوكاران را. 122. بدرستى كه ايشان دو بودند از بندگان ما گروندگان. 123. و بدرستى كه الياس بود هراينه از فرستادگان. 124. چون گفت مر گروه خويش را: ا نمىترسيد و نمىپرهيزيد؟ [1]. م: ناخوانا