38/ 26- 17 17. اى محمّد شكيبايى كن بر آنچه مىگويند ترا از تكذيب و جفا و آزار و ياد كن بنده ما را داود بن ايشا را خداوند نيروى دل و نيكويى بسيار. بدرستى كه او بسيار بازگردند [ه] است به دل با خداى. 18. بدرستى كه ما رام كرديم كوهها را با او، به پاكى ياد مىكنند به شبانگاه و بامداد. 19. و مرغان را نيز رام كرديم برانگيخته شده و گرد كرده هر يكى همه مرو را براى تسبيح آواز گرداننده با او. 20. و استوار كرديم پادشاهى او را به پاسبانان و داديم او را درستكارى و درست گفتارى و جدا كردن سخن در گفتار ميان حق و باطل. 21. و هيچ و بدرستى كه آمد ترا خبر آن دو خصم و مدّعى، چون در آمدند از زبر آن صومعه داود را. 22. چون در آمدند بر داود، پس ترسيد و هراسيد از ايشان، گفتند خصمان: مترس! دو خصميم ستم كرد بيداد كرد و افزونى جست برخى يكى از ما بر برخى يكى، پس داورى كن در ميان ما، به راستى و سزا و جور [1] مكن و از حد در مگذر و بنماى ما را به سوى ميان راه راه راست. 23. بدرستى كه اين برادر من است، مرو راست نه و نود ميش ماده و مراست ميشى يكى يك ميش ماده، پس گفت: پذيرفتار كن مرا آن را آن يك ميش خويش را به من ده و غلبه كرد مرا در آن گفتار. 24. گفت داود: هراينه ستم كرد و بيدادى كرد ترا به خواستن يك ميش ماده تو به سوى ماده ميشان خويش. و بدرستى [579] بسيارى از انبازان به هم آميختهگان هراينه ستم كند و افزونى جويد برخى از ايشان بر برخى مگر آنانى كه گرويدند و كردند كارهاى نيك و سخت اندكىاند ايشان. و دانست به يقين داود كه آزمون كرديم او را، پس آمرزش خواست از پروردگار خويش و بر روى افتاد ركوعكنان و بازگشت با خداى به توبه. 25. پس آمرزيديم مر او را آن گناه را و بدرستى كه مرو راست نزديك ما هراينه نزديكى و نيكويى و نيكويى بازگشت. 26. خداى گفت: اى داود! بدرستى كه ما گردانيديم ترا از پى درآينده در زمين پس داورى كن در ميان مردمان به راست و سزا به داد و پىروى مكن آرزوى تن را، پس گمراه كند ترا از راه خداى. بدرستى كه آنانى كه گمراه شوند از راه خداى، مر ايشان راست شكنجه سخت به سبب آنچه فراموش كردند ساختگى روز شمار را. [1]. م: «جود»