39/ 23- 16 16. ايشان راست از زبر ايشان سايبانهاى از آتش و از زير [1] ايشان سايبانها از آتش، آنت عذاب كه مىترساند خداى بدان بندگان خود را: اى بندگان من! پس بترسيد از آزار من. 17. و آنانى كه بپرهيزيدند بيكسو شدند از هر چه دون خداى بپرستند كه بپرستيدندى آن را و بازگشتند به دل به سوى خداى، مر ايشان راست مژدهگانى به جنّت و كرامت پس مژده ده بندگان مرا. 18. آنانى كه فرا شنوند گفتار را، پس پىروى كنند [587] نيكوتر او را يعنى قرآن را، اينان آنانىاند كه راه نمود ايشان را خداى و اينان ايشان خداوندان خردهااند. 19. ا پس آن كه سزا گشت و واجب برو سخن عذاب او كه دوزخى است، ا پس تو برهانى از آتش آن را كه در آتش است؟ 20. ليكن درياب آنانى كه بترسيدند از پروردگار خويش، مر ايشان راست بالاخانههاى، كه بر زبر ايشان است بالاخانههاى ديگر كه برآورده در بهشت كه همىرود از زير آن اشجار و اماكن جويها مى و شير و انگبين و آب صافى. نويد وعده كردن خداى، خلاف نكند خداى وعده را. 21. ا نديدى ا نگاه نكردى كه خداى فرود آورد از آسمان ميغ آبى باران پس در آورد آن را چشمهها در زمين، باز بيرون آرد بدان آب كشتى گوناگون شونده رنگهاى آن، باز خشك شود پس بينى آن را زرد بازپس كند آن را كوفته و ريزه؟ بدرستى كه در اينت است هراينه پندى مر خداوندان خردها را. 22. ا پس آنى كه گشايد خداى سينه دل او را براى مسلمانى، پس او بر روشنايى است از پروردگار خويش؟ پس واى مر سخت شونده را دلهاى ايشان از ياد كرد خداى! اينان در گمراهىاند پيدا و هويدا. 23. خداى فرو فرستاد نيكوترين سخن را يعنى قرآن نامه مانسته به هم ديگر دوگانها و دوباره در آن اخبار و قصص بىتناقض، [2] برخيزد از آن پوستهاى مويهاى آنانى كه همىترسند از پروردگار خويش باز نرم گردد پوستهاى ايشان و دلهاى ايشان به سوى ياد كرد خداى. آنت قرآن راه نمودن دليل و حجّت خداست راه مىنمايد [588] به آن، آن را كه خواهد و هر كه گمراه كند خداى، پس نيست مرو را هيچ راه نماينده. [1]. م: «زبر» [2]. م: «بىتناقض»