40/ 85- 78 78. و هراينه هراينه فرستاديم پيغمبران را از پيش تو اى محمّد از ايشان است آن كسى كه گفتيم قصه كرديم ازو بر تو و از ايشان است آن كسى كه نگفتيم قصه نكرديم ازو بر تو و نبود مر هيچ فرستاده را توانائى آن كه بيارد بيارد به نشانى را حجّتى را، مگر به دستورى خداى، پس چون آيد فرمان خداى به عذاب، گذارده شود به راست و درست و زيانكار شود آنجات در آنگاه تبهكاران معاندان. 79. خداى آنى كه گردانيد آفريد براى شما چهارپايان شتران را تا بر نشينيد از آن و از آن همىخوريد چون گوشت و شير. 80. و مر شما راست در آن سودمنديها و تا برسيد بر آن نيازى مرادى را در سينههاى دلها شما باشد چون از جايى به جايى شدن و بر آن چهارپايان و بر كشتيها برداشته همىشويد در دريا و بيابان. 81. و فرا مىنمايد شما را نشانهاى خويش و نعمتهاى خويش را، پس كدام نشانهاى و نعمتها و حجتها خداى را انكار همىكنيد؟ 82. ا پس نرفتند [606] در روى، زمين پس نگه كنند و بينند كه چگونه بود سر انجام آنانى كه بودند از پيش ايشان. بودند بيشتر از ايشان و سختتر از جهت نيرو و نشانها در زمين به عمارت، پس بىنياز نكرد از ايشان آنچه بودند كه مىورزيدند و مىساختند. 83. پس چون آمد آورد ايشان را پيغمبران ايشان به روشنان را از دلائل و معجزات، شادى كردند يعنى پسنده كردند به آنچه بود نزد ايشان از دانش فلاسفه و يونانيان و دهرتان [1] و گرد در آمد به ايشان آنچه بودند به آن كه فسوس مىكردند. 84. پس چون ديدند سختى عذاب ما را، گفتند: گرويديم به خداى تنها به يگانگى او و كافر شديم به آن چه بوديم به او انباز آرندگان. 85. پس نبود سود دارد ايشان را گرويدن ايشان، چون آنگاه كه ديدند سختى عذاب ما را. نهاد عادت و طريقه خداى آنى كه هراينه گذشت آن طريقه در بندگان او و زيانكار شد آنجات آنگاه كه عذاب خداى در رسيد ناگروندگان. فصّلت، مكّى، 54 آيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 41/ 4- 1 1. حمّ، ما هو كائن. 2. اين كتاب يا اين سورة فرستادن اى است فرستادهاى است از خداى مهربان بخشاينده. 3. اين قرآن يا اين سوره نامهاى است كه جدا كرده شد آيتهاى او به حلال و حرام نبئ تازى مر گروهى را كه دانند لغت عرب را و دريابند. 4. مژده دهنده و بيم كننده، پس روى گردانيد برگشت از سماع و قبول اين قرآن بيشتر ايشان، پس ايشان فرا نمىشنوند قرآن را. [607] [1]. ش: «دهريان»