41/ 14- 5 5. و گفتند كافران مكّه، كه دلهاى ما در پوششهاست از آنچه تو مىخوانى ما را به سوى آن و در گوشهاى ماست گرانئ و كرّى و از ميان ما و ميان تو است پرده كه ما ترا نمىبينيم، پس تو كار خويش مىكن كه ما كار خويش كنندگانيم. 6. بگو يا محمّد، هراينه كه من آدمىام مانند همچو شما پيغام كرده مىشود به سوى من كه، خداى شما يك خدايى است يگانه، پس راست بايستيد به سوى گرويدن او و آمرزش خواهيد ازو، و واى و واويلا و عذاب سخت مر آن انباز گويندگان راست. 7. آنانى كه نمىدهند زكوة نفس را و آن كلمه شهادت است و ايشان به آن جهان بازپسين، ايشان ناگروندگانند. 8. بدرستى كه آنانى كه گرويدند و كردند شايستهها را از كارها، مر ايشان راست مزدى نابريده مزدى بىنهايت در بهشت. 9. بگو: ا شما هراينه كافر همىشويد يعنى چگونه از دلتان برآيد كه كافر شويد به آن خدايى كه آفريد اين زمين را در دو روز يكشنبه و دوشنبه و همىكنيد و مىگوييد او را همتايان چون بتان؟ او پروردگار جهانيان است. 10. و كرد و آفريد در آن زمين كوههاى بيخآور و استوار از زبر آن زمين و بركت كرد و خير بسيار نهاد در آن كوهها و اندازه كرد در آن زمين قوّتهاى آن در چهار از روزها، برابر مر خواهندگان را پرسندگان را. 11. باز پس قصد كرد و متوجه شد به سوى آفريدن آسمان و او دودى است بخارى بود، پس گفت خداى مر آن را و مر زمين را: بياييد بباشيد خواهان يا ناخواهان. گفتند آسمان و زمين: آمديم ببوديم فرمان بران. 12. پس بيافريد ايشان را هفت از آسمانها در [608] دو روز پنجشنبه و پيغام كرد در هر آسمانى فرمان آن را و آراسته كرديم آسمان را نزديكتر و فروتر به چراغها چون ستارگان و نگاه داشتيم نگاه داشتنى، آنت اندازه كردن آفريدن و آراستن و فرمودن و نگاه داشتن بىهمتا دانا. 13. پس اگر روى گردانند برگردند از توحيد و پند، پس بگو اى محمد كه، بيم كردم شما را از عذابى سخت مانند عذاب سخت عاد قوم هود عليه السّلام و ثمود قوم صالح عليه السلام. 14. چون آمد ايشان را پيغامبران از پيش ايشان و از پس ايشان كه، مپرستيد مگر خداى را، گفتند: كه اگر خواستى پروردگار ما كه رسول فرستادى، هراينه فرو فرستادى فرشتگانى را پس ما به آنچه فرستاده شديد به آن ناگروندگانيم.