41/ 35- 25 25. و برانگيختيم و گماشتيم ايشان را مشركان مكّه را ياران بد، پس آراستند براى ايشان آنچه در پيش ايشان است از زينت دنيا و آنچه در پس ايشان است از آخرت و [610] سزا شد و واجب بر ايشان گفتار وعيد و عذاب در گروهانى كه گذشت از پيش ايشان از پريان و آدميان، بدرستى كه ايشان بودند زيانكاران. 26. و گفت آنانى كه نگرويدند، نشنويد مر اين نبى را و بيهوده و شغبى و لغطى گوييد در آن تا مگر شما به آييد و بر وى غلبه كنيد. 27. پس هراينه بچشانيم آنانى را كه نگرويدند عذابى سخت و هراينه كه پاداشت دهيم ايشان را بدتر از آنچه بودند كه همىكردند. 28. آنت پاداشت و سزاى دشمنان خداست و آن آتش است مر ايشان راست در آن سراى جاويدى پاداشتى به آنچه بودند به آيتهاى نشانها ما كه انكار همىكردند و از خود دور [كردند]. 29. و گفت يعنى گويد آنانى كه نگرويدند: پروردگار ما! بنماى ما را آن دو كس را كه گمراه كردند ما را از گروه پريان و آدميان يعنى ابليس و قابيل كه تا گردانيم و درآريم ايشان دو را در زير پايهاى خويش تا باشند آن دو از جمله فروتران در دركات دوزخ. 30. بدرستى كه آنانى كه گفتند كه پروردگار ما خداست پس راست باستادند بر اين قرار فرود آيد بر ايشان فرشتگان، به در مرگ، كه مترسيد از آينده و اندوهگين مشويد از گذشته و با مژده باشيد به آن بهشت آنى كه بوديد كه وعده كرده مىشديد به آن. 31. ما دوستان شماييم در اين زندگانى نزديكتر و فروتر و در آن جهان بازپسين و مر شما راست در آن بهشت آنچه آرزو كند تنهاى دلهاى شما و مر شما راست در آن بهشت آنچه همىخواهيد شما. 32. روزى فرو آيندگان و حاضرى از خداى آمرزگارى بخشاينده. 33. و كه نيكوتر است از جهت گفتار از آنى كه خواند به سوى خداى و كرد كارى شايسته و گفت كه من از جمله مسلمانانم و گردن نهندگان؟ [611] 34. و نه برابر شود و يكسان نيكى و نه بدى، بازدار به آن خصلت كه آن خصلت نيكوتر است پس آنگاه كه تو چنين كنى آنى كه در ميان تو است و ميان او دشمنى گويى همانا كه او دوستى است خويش مهربان دلسوز. 35. و داده نشود الهام آن خصلت را مگر آنانى كه شكيبايى كردند و داده نشود الهام آن خصلت را مگر خداوند بهره ثوابى بزرگ.