42/ 15- 10 10. و آنچه اختلاف كرديد و نسازيد در آن از چيزى پس داورى او به سوى خداست آنتان خداى پروردگار من است برو كار بازگذاشتم و به سوى او بازگردم. 11. هست كننده آفريننده آسمانها و زمين، گردانيد براى شما از تنهاى شما جفتانى و از چهارپايان جفتانى گوناگون مىآفريند شما را و پيش مىكند درو در آن آفرينش، نيست مانند او چيزى و او شنواست به گفتار خلق بيناست به احوال خلق. 12. مرو راست كليدهاى آسمانها و زمين همىگستراند و فراخ همىكند روزى مر آن را كه خواهد و تنگ كند بر آن كه خواهد بدرستى كه او به هر چيزى از مصالح خلق داناست. 13. پيدا كرد بيان كرد براى شما از دين و شريعت آنچه اندرز كرد فرمود به آن نوح را و آن چه پيغام كرديم به سوى تو و آنچه اندرز كرديم فرموديم به آن ابراهيم را و موسى را و عيسى را كه به پاى داريد [616] كيش را و پراكنده مشويد خلاف مكنيد درو. چه بزرگ آمد و گران و دشوار بر انباز آرندگان آن چه مىخوانى ايشان را چون توحيد به سوى [او]، خداى برمىگزيند به سوى دين خويش آن را كه خواهد و راه مىنمايد به سوى او دين آن را كه بازگردد به دل. 14. و از هم جدا نشدند و خلاف نكردند مگر از پس آن چه آمد ايشان را دانش از جهت حسد در ميان خويش كه وى نه از بنى اسرائيل است و اگر نه بودى سخن كه پيش رفت از پروردگار تو به سوى هنگامى نام برده، هراينه گذارده شدى داورى در ميان ايشان به هلاكت، و بدرستى كه آنانى كه داده شدند به ميراث آن نامه را از پس ايشان يعنى از پس ابراهيم و موسى و عيسى هراينه در گمانىاند از آن نبوّت محمّد به گمان آرنده. 15. پس براى اين دين پس بخوان خلق را و خود راست بايست هم چنانكه فرموده شده و پىروى مكن كامهاى دلهاى ايشان را و بگوى اى محمد گرويدم به آنچه فرستاد خداى از هر نامه و فرموده شدم تا داد كنم در ميان شما يعنى به توحيد فرماييم شما را، خداى پروردگار ماست و پروردگار شما، ما راست كارهاى ما و مر شما راست كارهاى شما، نه پيكارى ميان ما و ميان شما، در هستى خداى از آنكه حق ظاهر است خداى فراهم آرد ميان ما و به سوى اوست بازگشتن.