42/ 46- 36 36. پس آنچه داده شديد از چيز دنياوى پس آن همه برخوردارى زندگانى فروتر است و آنچه هست نزد خداى چون بهشت و كرامت ديدار بهتر است و پايندهتر مر آنانى را كه گرويدند و بر پروردگار خويش كار باز همىگذارند. 37. و آنانى كه به يكسو همىشوند از بزرگان گناه چون زنا و ربا و شرب خمر و از زشتها از كارها چون ظلم و كذب و خيانت و چون خشم گيرند، ايشان همىآمرزند. در گذارند و بردبارى كنند. 38. و آنانى كه پاسخ دادند به خوش منشى مر پروردگار خويش را و به پاى داشتند پنج نماز را و كار ايشان مشورت كردن است با كنكاش است در ميان خويش و از آنچه روزى كرديم ايشان را هزينه مىكنند. 39. و آنانى كه چون برسد ايشان را ستم از دشمن، ايشان كين باز كشند به مكافات. [620] 40. و پاداشت و سزاى بدى، بدى است مانند آن، پس هر كه در گذارد و بسامان آرد پس مزد او بر خداست بدرستى كه او دوست ندارد ستمكاران را. 41. و هراينه هر آن كه كين بازكشد پس ستم بر وى، پس اينان نيست بر ايشان هيچ راه ملامت. 42. هراينه هراينه آن راه ملامت بر آنانى است ستم همىكنند مردمان را و آرزو مىجويند در زمين به ناسزا، اينان مر ايشان راست عذابى دردناك. 43. و هراينه آنى كه شكيبد بر آن ستم و آمرزد و درگذارد، بدرستى كه آنت هراينه از درستكارهاست. 44. و هر كه گمراه كند خداى، او را به خذلان پس نيست مر او را هيچ دوستى عاصمى از پس خذلان او و بينى تو اى محمّد ستمكاران را چون بديدند ببينند عذاب را، گويند: هيچ هست به سوى بازگشتن به دنيا از هيچ راهى؟ 45. و بينى تو ايشان را كه نموده شوند بر آن آتش فروتنان و نژندان از خوارى، همىنگرند از چشمى پوشيده دزديده همچنانكه دستگير و شمشير و گويد آنانى كه گرويدند، بدرستى كه زيانكاران آنانىاند كه زيانكار شدند از جهت تنهاى خويش و از جهت كسان خويش در روز رستخيز. بدان و آگاه باش هراينه ستمكاران در شكنجهاند هميشه باشنده. 46. و نيست و نباشد مر ايشان را هيچ دوستانى كه يارى كنند ايشان را از فرود خداى و هر كه گمراه كند و راه ننمايد او را خداى درين جهان به حق و حجّت، پس نيست و نباشد مرو را آنجا هيچ راهى به نجات.