43/ 18- 4 4. و بدرستى كه او در اصل كتاب يعنى لوح محفوظ نزد ما هراينه بلند است از تناقض [1] درستكار و راست محكم و حاكم. 5. ا پس بگردانيم از شما پند را گردانيدنى براى اين كه باشيد هستيد گروهى گزاف- كاران. 6. و چندا فرستاديم از پيغمبرى در پيشينيان. 7. و نيامد ايشان را هيچ پيغمبرى مگر كه بودند به او كه فسوس مىكردند و استخفاف. 8. پس نيست كرديم سختترى را از ايشان گرفتن سخت و گذشت داستان و صفت پيشينيان كه ايشان چه كردند و ما با ايشان چه كرديم. 9. و هراينه اگر پرسى تو از ايشان، كه آفريد آسمانها را و زمين را؟ هراينه گويند: آفريد ايشان را خداى ارجمند و بىهمتا دانا. 10. آن خدايى كه كرد گردانيد براى شما زمين را [623] بسترى و كرد گردانيد براى شما در آن زمين راهها تا مگر شما راه يابيد به معرفت حق. 11. و آن خدايى كه فرود آورد از آسمان آبى بارانى به اندازه، پس زنده كرديم به آن باران زمينى را مرده پژمرده همچنانت بيرون آورده شويد شما از گور. 12. و آن خدايى كه آفريد گونهها را جفتها را همه آن و كرد گردانيد براى شما از كشتيها و از چهارپايان آنچه بر مىنشينيد بر آن در دريا و در بيابان. 13. تا راست بايستيد بر پشتهاى آن باز پس ياد كنيد نيكوداشت پروردگار خويش را چون بايستيد بر آن و گوييد پاكى آن خداى كه رام كرد براى ما اين را و نبوديم او را بر آيندگان اى مطيقين و قيل مشركين. 14. و بدرستى كه ما به سوى پروردگار خويش هراينه بازگردندگانيم. 15. و كردند يعنى گفتند براى او از بندگان او پاره فرزندى بدرستى كه مردم هراينه ناسپاسى است پيدا و هويدا. 16. يا فرا گرفت به فرزندى از آن چه مىآفريند دخترانى ملئكه و برگزيد شما را به آن پسران اصنام. 17. و چون مژده داده شود يكى از ايشان به آنچه زد و بيان كرد يعنى به دخترى مر خداى مهربان را داستانى و صفتى را، گردد همه روز روى او سياه و او خشمگين است از اندوه دختر. 18. ا و آن كس كه پرورده شود ببالد و بزرگ شود در زيور و آرايش يعنى دختر و او در سخن گفتن نه هويدا كننده حجّت است. [1]. م: «تناقص»