43/ 46- 32 32. ا ايشان بخش مىكنند بخشايش پروردگارت را يعنى نبوت و رسالت را؟ ما بخش كرديم در ميان ايشان زيست و روزى ايشان را در اين زندگانى فروتر و برداشتيم برخى از ايشان زبر برخى ديگر پايهگاهها، تا فرا گيرد برخى ايشان برخى را رام و فسوس و خندستانى، و بخشايش پروردگار تو يعنى نبوّت بهتر است از آن چه گرد مىكنند ايشان. 33. و اگر نه بودى كه باشدى مردمان گروهى يكى يعنى يك ملّت كفر هراينه گردانيديمى آن كس را كه نمىگرود به خداى مهربان مر براى خانههاى ايشان را كاژهاى كاژهايى از سيم و نردبانهاى همه از سيم و زر كه بر آن جا همىشوند. 34. و مر براى خانههاى ايشان را درهايى از زر و تختهايى كه بر آن تكيه همىكنند. 35. و زر و زيور داديم ايشان را چندان كه خواستند و نيست همه آنت مگر برخوردارى اين زندگانى نزديكتر است و آن جهان بازپسين و نعيم آن نزد پروردگار تو مر پرهيزكاران راست. 36. و هر كه روى گرداند برگردد از ياد كرد خداى مهربان، گماريم او را ديوى را قيل ديو مردمى را پس او مرو را يارى است در بدى. 37. و بدرستى كه ايشان ديوان هراينه باز مىگردانند ايشان را از [626] راه راست و مىپندارند كه ايشان راه يابندگانند. 38. تا چون آيد ما را، گويد كافر قرين بد را: اى كاشكى ميان من و ميان تو استى دورى و ميان مشرق و مغرب پس چه بد يار بودى تو مرا در دنيا. 39. و هرگز سود ندارد شما را ملامت و سرزنش امروز چون ستم كرديد بر تنهاى خويش از آن كه شما همه در عذاب انبازانيد همچنان كه در كفر. 40. ا پس تو اى محمّد توانى كه شنوانى كران را از حق يا تو توانى كه راه نمايى كوران كوردلان را و هر آن كه كسى را كه باشد در گمراهى پيدا و هويدا؟ 41. پس اگر ببريم جان ترا يا محمّد، پس ما از ايشان كينه كشندگانيم. 42. يا بنماييم ترا آن چه را كه وعده كرديم ايشان را از عذاب، پس ما بر ايشان توانايانيم به هر دو جهان. 43. پس چنگ در زن استوار به آن چه كه پيغام كرده شد به تو بدرستى كه تو بر راه راست. 44. و بدرستى كه اين قرآن هراينه يادگارى است و شرفى مر ترا و مر گروه ترا و زودا كه پرسيده شويد از اداى شكر اين قرآن. 45. و بپرس تو اى محمّد آنى را كه فرستاديم از پيش تو از فرستادگان ما، ا هيچ كرديم گردانيديم ما از فرود خداى مهربان خدايانى كه پرستيده همىشوند؟ 46. و بدرستى كه فرستاديم موسى را به نشانهاى خويش به سوى فرعون و به سوى گروه او پس گفت موسى: بدرستى كه من فرستاده پروردگار جهانيانم.