44/ 28- 6 6. بخشايشى را از پروردگار تو به بندگان او بدرستى كه او، او شنواست دانا. 7. پروردگار و خداوند آسمانها و زمين و آنچه هست در ميان ايشان دو اگر هستيد شما بىگمانان. 8. نه خدايى مگر او زنده همىكند او و همىميراند او پروردگار شماست و پروردگار پدران شماست آن پيشينيان. 9. نه كه ايشان كافران در گمانىاند از حق كه بازى همىكنند به شغل دنيا. 10. پس چشم مىدار روزى را كه بيايد بيارد آسمان به دودى را پيدا و آن سبب قحط و تنگى بود. 11. پوشاند مردم را، گويند مردمان: اين عذابى است دردناك. 12. گويند: اى پروردگار ما! وابر دور كن از ما عذاب را بدرستى كه ما گروندگانيم اگر عذاب از ما باز برى. 13. چگونه است و از كجاست مر ايشان راست پند گرفتن و آمد ايشان را پيغمبرى پيدا و پيدا كنند حق. 14. باز پس برگشتند ازو و گفتند اين پيغمبر در آموخته شدهاى است از جبر و يسار ديوانه. 15. بدرستى كه ما وابرندگان اين عذابيم عذاب جوع اندك مايه تا روز بدر بدرستى كه شما بازگردندگانيد با كفر خويش. 16. روزى كه گيريم سخت گرفتنى سختى بزرگتر قيل روز بدر، بدرستى كه ما كينه كشندگانيم. 17. و هراينه آزموديم پيش از ايشان قوم تو، گروه فرعون را و آمد ايشان را پيغمبرى بزرگوارى. 18. كه بازگردانيد و بفرستيد به سوى من با من بندگان خداى را بنى اسرائيل را، بدرستى كه من مر شما را پيغمبرىام زينهار دار بر وحى و استوار. 19. و كه برترى مجوييد بر پيغمبر خداى، بدرستى كه من آينده آرنده شماام به حجّتى هويدا چون يد و عصا. 20. و بدرستى كه م [ن] [632] پناه گرفتم بر پروردگار خود و پروردگار شما ازين كه سنگسار كنيد و كشيد مرا. 21. و اگر نگرويد مرا، پس جدا شويد از من از [1] آزار من. 22. پس خواند پروردگار خود را كه اينان گروهىاند گناهكاران و مصرّان بر كفر. 23. خداى گفت: پس به شب ببر بندگان مرا بنى اسرائيل را شبى، بدرستى كه شما از پى درآمدگانيد به فرعون و تبع او. 24. و بگذار دريا را راه راه طاق طاق آراميده گشاده، بدرستى كه ايشان قوم فرعون لشكرىاند غرقه كرده شدگان غرقه كردنى. 25. بسا و بسيارا كه گذاشتند از باغ و بوستانها و چشمهها آب روان. 26. و كشتها و جايى خوش و خوب و نيكو. 27. و زيست به نازى كه بودند در آن خوش منشان نازندگان. 28. همچنانت گذاشتند و بيرون آوردند و داديم آنها را گروهى را ديگران. [1]. م: «ار»